ثنویت در گات ها (بخش اول)
بازدیدها: 6
ثنویت در گات ها
بخش گاهانی اوستا به دلیل قدمت و نگارش آن در نگاه اندیشمندان زرتشتی، تنها قسمت آسمانی اوستاست. در حقیقت، این بخش از اوستا، تنها بخشی است که کلام اشو زرتشت تصور می شود. از این رو در این نوشتار به بررسی ثنویت در گات ها به عنوان مهم ترین بخش از اوستا پرداخته می شود.
عبارات گویای ثنویت در گات ها
” در آغاز آن دو گوهر [مینو] همزاد در پندار و گفتار و کردار بهتر و بدتر، در اندیشه هویدا شدند“. (یسنا هات 30، بند 3)
“و آن گاه که این دو گوهر به هم رسیدند، نخست، هستی و نیستی بنیان نهادند و همچنان در انجام بدتر زندگی که پیروان دروغ را خواهد بود و پیروان راستی را بهتر جایگاه” (یسنا هات 30، بند 4، ترجمه پورداوود).
“آن گاه که دو مینو به هم رسیدند، نخست زندگی و نازندگی را بنیاد نهادند، و چنین باشد به پایان هستی: بهترین منش، پیروان اشه (1) را و بدترین زندگی، هواداران دروج (2) را خواهد بود“. (یسنا هات 30، بند 4، ترجمه دوست خواه)
“از آن دو مینو، هواخواه دروج به بدترین رفتار گروید و سپندترین مینو که آسمان جاودانه را پوشاندهاست، و … اشه را برگزیدند“. (یسنا هات 30، بند 5)
“در آغاز آفرینش، سپند [مینو] آن دیگر [مینو]ی ناپاک را چنین گفت: «نه منش، نه آموزش، نه خِرَد، نه باور، نه گفتار، نه کردار، نه دین و نه روان ما دو [مینو] با هم سازگارند“. (یسنا هات، 45، بند 2)
همان طور که مشاهده می شود، می توان به روشنی از این عبارات، ثنویت را برداشت نمود. حال آن که بزرگان زرتشتی به سختی با چنین تفسیری مخالف هستند. از این رو موبد فیروز آذرگشسب در تفسیر این بند می گوید:
“… دوگانگی در کیش زرتشت، مربوط به دوگانگی اخلاقی و منشی است، یعنی دو گوهر سپنتامینو و انگره مینو یا اندیشه سازنده و نیک با اندیشه ویران گر و زشت در برابر هم قرار گرفته اند، نه اهورامزدا و اهریمن، چنان که بسیاری از نا آگاهان تصور می کنند“. (آذرگشسب 1360)
بزرگان دین زرتشت چه می گویند؟
- سپنتا به معنای پاک و افزاینده و سودرسان است و انگره به معنای ناپاک و کاهش دهنده و ویران گر. واژه مینو به معنای اندیشه و روح و نیروست. بنابراین، معنای این عبارات، اندیشه و نیروی پاک در مقابل اندیشه و نیروی ناپاک است. (آذرگشسب، 1361: 16-17)
- انگره مینو در برابر سپنتا مینو است نه در برابر اهورامزدا که بتوان از آن ثنویت را تلقی نمود. (آذرگشسب، 1361: 17-19)
- این دو نیرو صرفاً در عالم تصورند و از حیث اندیشه و آموزش و اراده با هم در تضادند. (آذرگشسب، 1361: 16-17)
- خدا هر چه را آفریده، نیک و لازم و ملزوم یکدیگر است. انگره من، اندیشه بد و پلید است و وجود خارجی ندارد که بخواهد در برابر خداوند قرار گیرد. (خورشیدیان، 1378: 52)
- دوگانگی صرفاً در اندیشه و تصور است. یعنی زاییده فکر و ذهن مردم است. (آذرگشسب، 1361: 17-19)
- هر چه پرورگار خلق نموده، همه از روی حکمت و مصلحت است. نیکی و بدی اشیاء صرفاً در اندیشه آدمی است. هر چه در نظر ما نیک است با سپنتامینو نسبت دارد و هر چه شر است به انگره مینو. (شهزادی، 1364: 4)
- اهریمن را می توان بر شیطان و ابلیس تطبیق نمود. (آذرگشسب، 1361: 17-19)
- بنا بر مصلحت پروردگار، در آفرینش، دو نیروی متضاد دخالت دارند که وجود یکی بدون دیگری ممکن نیست (شهزادی، 1364: 17-18). به عبارت دیگر، زندگی ما آمیزشی است از روشنایی و تاریکی، شادی و غم، خوبی و بدی، زیبایی و زشتی، تندرستی و بیماری و دیگر اعمال متضاد که لازم و ملزوم هم هستند. دو نیروی خیر و شر هم به همین واقعیت اشاره دارد. (آذرگشسب، 1361: 24)
- هر موجودی غیر از پروردگار دو عالم، محدود و ناقص است. اهریمن و دیوان، نماد نقص هایی است که موجودات را فرا می گیرد. (گفت و گوی شفاهی با موبد مهران غیبی، آتشکده زرتشتیان کرمان، تابستان 91)
- دین زرتشتی، دین ثنویت اخلاقی است نه دو خدایی. (شهزادی، 1364: 26)
- در اوستا، اهورامزدا هیچ مقابلی ندارد. آن چه در برابر انگره مینو قرار می گیرد، سپنتامینو است نه خدا. اما در متون پهلوی، سپنتامینو و اهورامزدا یکسان می باشند. (می ستری، 1387: 34)
اما اشکال این تفاسیر چیست؟
ادامه دارد…
موضوعات مرتبط:
دلایل ارتباط میان زرتشتیان و بهائیان در عصر قاجار (بخش اول)
دلایل ارتباط میان زرتشتیان و بهائیان در عصر قاجار (بخش دوم)
پی نوشت ها:
1) اشه در اوستا، معانی متعددی دارد. در این جا به معنای درستی و پاکی است.
2) دروج در اوستا به معنای دروغ و فریب است.
منابع:
- لوایی، ش. (1395)، رویکرد اندیشمندان زرتشتی معاصر به توحید مبدأ، سال چهارم، شماره هشتم، صفحات 81 الی 104
- منجزی، ع. (1384)، پژوهشی در کیش زرتشت، انتشارات زمزم هدایت، قم، ص 68-74
- آذرگشسب، ف. (1360)، دوگانگی در کیش زرتشت، چیستا، شماره 3، ص 254-260
- خالقی، ح. (1395)، رویکرد اندیشمندان زرتشتی به توحید مبدأ، پژوهش های ادیانی، سال چهارم، شماره 8، ص 81-104