بازدیدها: 12
یکی از موضوعاتی که بهائیت با افتخار در مورد آن صحبت می کند، فعالیت هایی است که در حوزه بهائی سازی آموزش کودکان و نوجوانان انجام داده است و می دهد. اخیراً در فضای مجازی ادعا میکند که الزام آموزش عمومی و اجباری توسط موسسه بابیت و بعد بهائیت اعلام شده است.
یکی از موضوعاتی که بهائیت با افتخار در مورد آن صحبت میکند فعالیتهایی است که در حوزه آموزش کودکان و نوجوانان انجام داده و میدهد. تا آنجا که در مقاله ای که اخیراً در فضای مجازی منتشر کرده ادعا میکند که الزام آموزش عمومی و اجباری توسط موسس بابیت و سپس بهائیت اعلام شده است.
«شاید کمتر محققی توجه به این نکته کرده باشد که این تعمیم آموزش به صورت الزامی و اجباری و همه کودکان و از خانواده های محروم و فقیر بر آمده باشند جزئی از مشیت الهی برای عالم بشری بوده است. که در نیمه قرن مورد اشاره نخست، توسط حضرت باب و نزدیک به یک ربع قرن بعد توسط حضرت بهاءالله اعلام شد.» (۱)
در ادامه با نقل قول هایی از این دو سرکرده فرقه که سعی در توجیه ادعای خود داشته و قصد داریم در این داد نکته را که البته ارتباط تنگاتنگی با هم دارند مورد بررسی قرار دهیم. اول اینکه آیا علیمحمد شیرازی و حسینعلی نوری حقیقتاً دوستدار تحصیلات و خواستار سواد اموزی همگان بودند؟ و دوم اینکه فعالیتهای بهائیان در حوزه تعلیم و تربیت با چه نیت و به چه صورتی است؟
سوزاندن کتابهای غیربابی
درباره میزان اهمیتی که سرکردگان بابیت و بهائیت برای علم قائلند به دو نمونه کوتاه بسند میکنیم. در بابیه که فرقهای منسوخ است و بهائیت یکی از شاخههای آن محسوب میشود، حکمی وحشیانه مبنی بر «سوزاندن کتاب های غیر بابی» (۲) وجود دارد. که با ادعای اهمیت به آموزش و پرورش کاملاً در تضاد است. با این حال بهائیان که خود را مترقی نشان میدهند در تایید اقدامات بابیت گفتهاند: «این اقدامات اساسی که توسط حضرت باب و پیروانش ایشان انجام گرفت جهت از بن برافکندن مبانی تعصب شیعهگری و بدین ترتیب نمودار ساختن راه برای ظهور بهاءالله بود.» (۳) یعنی لازمه ظهور بهائیت را از بین رفتن کتابهای علمی و هرگونه آموزش و تفکر غیر بابیت میدانند!
اما پرونده بهائیت در این زمینه سیاه تر هم می شود. آنجا که عباس افندی دومین سرکرده بهاییت، تنها آموزش ممکن را آموزش بهائیت اعلام کرده و میگوید: «از الزام امور تا جمیع بشر تربیت واحده گردند یعنی تعلیم و تربیت در جمیع مدارس عالم باید یکسان باشد.» (۴)
«حضرت بهاءالله وحدت تربیت را اعلان نموده که به جهت اتحاد عالم انسانی لازم است که جمیع بشر یک تربیت (به شیوه بهائیت) شوند.» (۵) یعنی آموزش تا زمانی مورد قبول است که توسط سیستمی بهائی انجام شود. حتی به بهائیان این امر شده که فرزندانشان را به مدارس غیر بهایی نفرستند: «اطفال احباء ابداً جایز نیست که به مکتب های دیگران بروند.» (۶)
بهائی سازی و تربیت نیروهای بهائی
تمام اینها نشان میدهد که بهائیت نه در پی آموزش و دغدغهمندی برای تعلیم و تربیت بشر، بلکه به دنبال بهائی سازی و تربیت نیروهای بهائی از همان کودکی است. منظور از «آموزش عمومی اجباری» که بهائیان با افتخار از آن سخن میگویند هم آموزش بهائیت به صورت عمومی و اجباری است.
کما اینکه ادیان الهی مانند اسلام بیش از هر چیز بر آموزش تفکر و تعلم تاکید داشتهاند. و لزوم پرداختن به آموزش به هیچ عنوان گفتار تازه محسوب نمی شود. هر چند این فرقه هدف خاص خود را از سرمایهگذاری در این زمینه دنبال میکند. بنابراین چنانچه در جایی بستر را آماده جولان نیروهایش ببیند مانند مناطق محروم یا حوزه آموزش در زمان پهلوی از هر نیرویی برای سوق دادن آموزش به سمت آموزههای بهایی و رسیدن به اهداف تشکیلاتی بهره خواهد برد.
پی نوشت
- مقالهای در سایت فرقه
- افندی، عباس، ارواح و وصایا، ص ۲۹۴.
- انوار هدایت، ۱۵۴۵.
- خطابات، ج۲، ص ۱۴۸.
- پیام ملکوت، ص ۲۲۲.
- مکاتیب، ج ۵، ص ۱۷۰.
انتهای پیام
منبع: فارس