درباره تعطیلی شبکه تلویزیونی تمدن و دانشگاه خاتم النبیین افغانستان 

0

بازدیدها: 3

مصادره دانشگاه و تعطیلی تلویزیون تمدن، در کنار سایر سیاست های ضدشیعی طالبان، شکست پروژه تسویه حساب طالبان است؛ پروژه ای غیرعقلانی و بدون پشتوانه و غیرعلمی که آسیب های زیادی به مردم ما تحمیل نمود و ما حالا در حالی باید از صفر شروع کنیم که در پرتو سیاست ورزی های غلط، اغلب سرمایه های انسانی، سیاسی و منابع قدرت شیعی را از دست داده ایم.

از دید طالبان حوزه خاتم النبیین و تلویزیون تمدن با دو ویژگی شناخته می شوند: یک: شیعی هستند. دو: وابسته به ایران.

آنچه که حساسیت طالبان را بر انگیخته دقیقا همین دو مورد است. دلایل طالبان برای مصادره و انسداد آن مراکز نیز همین است. اقدام اخیر طالبان به یکباره صورت نگرفته است. قبلا نیز بارها به تمدن مراجعه کرده و اخطار داده اند. آنها در ماههای آغازین حکومت شان، انتشار سریالهای ایرانی را که قبلا از تمدن نشر می شد منع کردند.

 دو مسئله در این گیر و دار اهمیت دارد که بحث شود:

اول: دلایل طالبان از این اقدام چیست؟

دوم: چرا تعامل یکجانبه علمای شیعه در برابر طالبان نتیجه نداده است؟

طالبان یقیناً دیر یا زود و شاید در چند مرحله، خاتم النبیین را غصب خواهند کرد. اما چرا در این مقطع اقدام کرده اند؟ 

اول: از منظر سیاسی: کنفرانس سوم دوحه بزودی دایر می شود. در این کنفرانس، بخشی از پرده ها کنار می رود و طالبان باید مسیری را در قبال امریکا و غرب انتخاب کنند. تقابل اخیر این گروه با امریکا برای آنها هزینه بَر شده است. آمریکایی ها با سیاست هویج و چماق نبض طالبان را به دست گرفته اند. آنها یکماه قبل حمله هوایی بزرگی بر قرارگاه شبکه حقانی در ولسوالی محمدآغه لوگر انجام دادند که تلفات سنگینی توسط پهپادهای قدرتمند امریکایی بر این مرکز وارد آمد. به فاصله یکماه، سراج الدین حقانی رئیس شبکه حقانی را که در لیست سیاه ملل متحد و تروریست تحت تعقیب است؛ همراه با مولوی وثیق رئیس استخبارات طالبان، اجازه سفر به امارات متحده عربی داد و در حاشیه ملاقاتش با سلطان امارات، ملاقاتهای سرّی با مقامات استخباراتی و میدانی امریکا نیز انجام داد. طالبان از جانب امریکا متهم اند که با روس و ایران، بسته اند. سخن پوتین مبنی بر لزوم برسمیت شناختن طالبان، امریکایی ها را فعالتر ساخته؛ ادعاهای ناپخته برخی دیپلماتهای ایرانی نیز طالبان را وارخطا ساخته است. طالبان برای زدودن اتهام وابستگی به ایران و برای پاک کردن اتهام کاظمی قمی که بدون ملاحظه؛ طالبان را عضو محور مقاومت دانست؛ به خاتم النبیین رفتند تا این مراکز متهم به وابستگی به ایران را ببندند. دوم: همزمان اعلام کردند که در کنفرانس فرمت مسکو که از امروز در تهران برگزار می شود مشارکت نمی کنند.

 دوم آنچه طالبان را به سمت تقابل با ایران کشانده، عدم پذیرش دو عنصر طالبان در سِمت سرکنسولگری طالبان در شهر مشهد بود که موجب تنش لفظی شد و حالا طالبان نشان دادند که هرچند دست شان در برابر امریکا بسته است اما در مقابل ایران، دست بسته نیستند. 

سوم از منظر ایدئوژیک: طالبان شیعیان را شهروند افغانستان نمی دانند، آنها را رعیت های مجبور می دانند. مذهب شیعه را به رسمیت نمی شناسند. حاضر نیستند در مقابل مطالبات شیعیان اندکی انعطاف نشان بدهند. از نظر عناصر افراطیِ آنها، شیعه یک مذهب اسلامی نیست بلکه یک دین مستقل است. مراکز دینی-تبلیغی شیعیان از دید طالبان، یک خطر غیرقابل تحمل و وابسته به ایران می باشد. فعالیت این مراکز را به معنای مراکز ترویج عقاید روافض می دانند و گنبد و مناره و مسجد و بلندگوی شیعیان را مظاهر شرک دانسته و تحمل نمی توانند.

واقع کلام این است که شیعیان افغانستان به شکل بی پیشینه ای خلع ید شده اند. قدرت خود را از دست داده اند و به روایتی، قدرت شیعه توسط عناصری دو دستی تقدیم به طالبان شده است. شیعیان به مردمی قابل ترحّم تبدیل شده اند. برای تأمین خواسته های شان حالا باید التماس کنند. حالا از مطالبه وزارت به مطالبه ملکیت شان رسیده اند. حالا برای حفظ زمین شان، کشتزارشان، مسجدشان، مدرسه شان، رسانه شان، باید به طالبان التماس کنند. فردا چه چیزشان را باید از طالبان گدایی کنند خدا می داند. مصادره خاتم النبیین و انسداد تمدن، در کنار سایر سیاست های ضدشیعی طالبان، شکست پروژه تطهیرگری طالبان است؛ پروژه ای غیرعقلانی و بدون پشتوانه و غیرعلمی که آسیب های زیادی به مردم ما تحمیل نمود و ما حالا در حالی باید از صفر شروع کنیم که در پرتو سیاست ورزی های غلط، اغلب سرمایه های انسانی، سیاسی و منابع قدرت شیعی را از دست داده ایم.

حسینی مدنی

انتهای پیام