دلایل غیرقابل اجرا بودن شریعت کیش زرتشت
بازدیدها: 9
دلایل غیرقابل اجرا بودن شریعت کیش زرتشت
وندیداد و برخی متون پهلوی از بعضی احکام و مجازات ها سخن می گوید که امکان اجرای آن ها چه در عصر کنونی و چه در گذشته وجود ندارد. این در حالی است که کیش زرتشت از جمله ادیان الهی است و در نتیجه باید احکام آن به سهولت قابل اجرا باشد. چرا که شریعت در یک دین الهی از جانب خداوندی تعیین می شود که به توانایی های بندگان خود کاملاً اشراف دارد. از این رو در این نوشتار به بررسی دلایل غیرقابل اجرا بودن شریعت کیش زرتشت می پردازیم.
شریعتی غیرگاهانی
شاید بتوان گفت که مهم ترین عامل غیرقابل اجرا بودن برخی از احکام شریعت زرتشت، غیرگاهانی بودن آن است. برزگان دین زرتشت بر این باورند که بخش وندیداد و یشت ها در اوستا که از شریعت این کیش سخن می گویند، آسمانی نیستند و در مقابل، حاصل نظر و تفکر موبدان در گذشته می باشند.
در حقیقت، تنها بخش آسمانی اوستا در تصور موبدان زرتشتی، سروده های گاهانی است. حال آن که این بخش از اوستا تنها تصویرگر ستایش و عشق زرتشت نسبت به اهورامزدا است و اثری از شریعت در آن یافت نمی شود.
به بیان روشن تر، شریعت کیش زرتشت، منشأ الهی ندارد و حاصل تفکر بشری است. بشر نیز علمی محدود داشته و علاوه براین در این علم، خطا نیز راه دارد. از این روست که شریعت بشرساخت زرتشتی در بسیاری از موارد قابل اجرا نیست و به تبع آن در طول زمان حذف و یا اصلاح شدهاست.
شاید تصور شود که شریعت در همه ادیان نیازمند تغییر است تا متناسب با زمان و مکان موجود بتواند به رفع نیازهای مردم کمک کند. در این صورت، اگر نیاز باشد که این تغییرات حتماً از جانب منبعی الوهی صورت پذیرد، آیا لازم است که همیشه و در همه زمان ها پیامبری باشد تا احکامی متناسب با زمان در اختیار انسان ها قرار دهد؟
براستی پاسخ چیست؟
به طور کلی، زمانی که از دین الهی سخن می گوییم، باید شریعتی الهی نیز داشته باشیم.
دین، همان راه و روش درست زیستن است. شریعت نیز ابزار دین برای رسیدن به این هدف می باشد.
معنا ندارد که ما از دینی الهی سخن بگوییم، در حالی که راه و روش درست زیستن در آن را بشر تعیین کند.
توجه به این نکته ضروری است که درستی و نیکی که دین زرتشت به آن دعوت می کند، مسئله ای است که همه مکاتب اخلاقی به آن اشاره می کنند. اما همه آن مکاتب در مصادیق و آموزه های خود اختلافات بسیاری دارند. همین امر نشان می دهد که صرف دعوت به نیکی کفایت نمی کند، بلکه لازم است تا این دعوت در مصادیق خود به درستی تبیین گردد.
دلیل اختلافات موجود در مکاتب اخلاقی، همین بشرساخت بودن این مکاتب است. حال آن که وقتی از شریعتی الهی سخن به میان می آید، علم محدود و خطاپذیر بشر در آن راه ندارد. در مقابل، منشأ آن، پروردگان جهانیان است که عالم ترین به مخلوقات خود می باشد.
اما پاسخ به سؤال بالا:
خیر،
برای داشتن شریعتی الهی و در عین حال پویا که متناسب با زمان به نیازها پاسخ دهد، لازم نیست تا پیامبری باشد و این تغییرات را اعمال و اعلام نماید.
در همه ادیان الهی، حتی آن ها که اکنون تحریف شدهاند نیز، برخی احکام ثابت وجود دارد که یا اولین بار از طرف خدا بوسیله پیامبر آن ها بیان شده و یا صرفاً مورد تأیید او قرار گرفته است.
حتی در مسیحیت نیز که برخی آن را بدون شریعت تصور می کنند، حضرت عیسی (ع) بارها به تأیید شریعت موسوی می پردازد و خود را کامل کننده آن می نامد:
“گمان نکنید که آمده ام تا تورات یا صحف انبیاء را باطل کنم بلکه تا تمام کنم“. (متی 5: 17)
همین شریعت الهی در کنار اصول دینی، پایه اجتهادات روحانیون دینی قرار می گیرد و سبب پویایی آن دین می شود. در حقیقت، در ادیان الهی، کلیات شریعت به صورت مکتوب یا شفاهی وجود دارد که از طرف پروردگار تعیین شدهاست. بزرگان دینی نیز بر اساس اصول دین و کلیات مذکور، متناسب با شرایط زمانی و مکانی، احکام جدید را از منابع موجود استخراج می کنند. این در حالی است که در کیش زرتشت، چنین چیزی یافت نمی شود.
کلام آخر
در دین زرتشت از گفتار، پندار و کردار نیک به عنوان اصول آموزه های زرتشت اشو سخن به میان می آید.
اولاً باید گفت که همین عبارات نیز کلام خود زرتشت نیستند. به دیگر سخن، از آن جا که موبدان زرتشتی، گاهان را تنها بخش آسمانی اوستا و کلام خود زرتشت می دانند و آموزه «پندار نیک»، «گفتار نیک» و «کردار نیک» در گاهان وجود ندارد، این بخش نیز نمی تواند به عنوان منبع الوهی شریعت زرتشت تصور شود.
ثانیاً دعوت به نیکی، امری کلی است که همه ادیان الهی و بشری ادعای آن را دارند. حتی مکتب فاشیسم هیتلری هم جز دعوت به نیکی نمی کرد اما در بیان مصادیق آن به خطا می رفت.
بنابراین می توان گفت که اصلی ترین عامل غیرقابل اجرا بودن شریعت کیش زرتشت، همین مسئله بشرساخت بودن این شریعت بوده و هست؛ مسئله ای که مشخص نیست آیا از زمان خود زرتشت وجود داشته و یا از دورانی به بعد شروع شدهاست.
موضوعات مرتبط:
ارباب جمشید جمشیدیان زرتشتی و انقلاب مشروطه (بخش اول)
روابط بزرگان جامعه زرتشتی با بهائیان در عصر مشروطه (بخش اول)
منابع:
- حسینی، ح. (1384)، درجات گناه، تاوان و پتت در دین زرتشتی، هفت آسمان، سال هفتم،
شماره 28، صفحات 187-224
- خاکسار آرانی، ج. (1394)، بررسی کیفرشناختی مقررات حمورابی، عبرانی و وندیداد، پژوهشنامه حقوق کیفری، سال ششم، شماره اول، صفحات 85-109
- حاجتی شورکی، م. (1397)، آیین زرتشت: شریعت محور یا شریعت گریز، معرفت ادیان، سال نهم، شماره سوم، پیاپی 35، صفحات 123-141
نویسنده: زهرا کامکار