بازدیدها: 2
رابطه انسان و دنیا اگر به صورت وابستگی انسان و طفیلی بودنش در آید، موجب محو و نابودی تمام ارزشهای عالی انسانی می گردد و پیامدهای شوم و ناگواری را هم در جنبه فردی و هم از جنبه اجتماعی در پی دارد. این اتفاقی است که در شبه معنویتهای امروزی در حال وقوع است.
به طور معمول شبه معنویت ها و عرفانهای بدلی از مبانی فلسفی و کلامی تهی هستند. بدین معنا که تقریباً تمامی شبه معنویت های مدرن ساختار معرفت شناسی و فلسفی استخوان داری ندارند و حتی بر خلاف معنویت های غیر الهی و ادبیات داستانی در ایران، هند و چین و…. هستند.
اما هر آنچه به سمت ادیانی چون یهود، مسیحیت اصیل و در بعد تام و کامل آن یعنی اسلام میرویم این مبانی فلسفی قویتر و معقول تر و جامع تر می شود. این از همان نقاطی است که میتوان به پوچی شبه معنویت ها و عرفانهای کاذب رسید.
اگر موضوع را جزئی تر کرده و فقط به یک مقوله در این نوشتار بسنده کرده، نگاه ادیان ابراهیمی و به خصوص اسلام درباره توازن بین دنیا و آخرت را بررسی کنیم و همزمان این توازن را در شبه معنویت های و عرفان های کاذب به بوته نقد بکشانیم به خوبی متوجه ابعاد انحراف در شبه معنویت های بدلی می شویم.
دنیا محل رشد و سکوی پرتاب
اساساً بدبینی به آفرینش و نظام هستی با هسته مرکزی اسلام، یعنی توحید سازگار نیست. این گونه نظریههای یا بر ماتریالیسم و انکار مبدا مبتنی است و یا بر اساس اعتقاد به ثنویت است. اما در دینی که بر اساس توحید و اعتقاد به خدای دانا و توانا و حکیم بنا شده است جایی برای این افکار باقی نمی ماند. آنچه به عنوان فنا و زوال دنیا و تشبیه آن در قرآن به گیاهی که در اثر باران از زمین سر می زند و رشد می کند و سپس سرد و خشک می گردد و تدریجاً از بین میرود آمده، در حقیقت برای بالا بردن ارزش انسان است. یعنی انسانها نباید منتهای آرزوی خود را امور مادی قرار دهند. خداوند هرگز نمیخواهد که دنیا را در ذات خود شر و زشت معرفی کند.
این مسئله از اهمات فلسفی و عرفانی در اسلام است که هم به دنیا توجه دارد و هم همزمان سعی دارد شخص را از دلبستگی به دنیا برهاند. اسلام به دنیا اهمیت میدهد و آن را محل رشد و سکوی پرتابی بسیار مهم برای عالمی بسیار فراتر و بزرگتر از این دنیا مهم می شمارد. اما آنقدر به آخرت و آخرت گرایی توجه دارد که دنیا را به مثابه ذرهای در برابر کوه می داند.
اساس زندگی در شبهمعنویتها رسیدن به دنیاست
در شبه معنویت ها، اصل و اساس زندگی در دنیا و رسیدن به اوج لذت و رفاه در دنیا است. اگر فرض کنیم این پیشرفت به وسیله عرفان های کاذب _فرض کنیم_ نوعی ترقی و رشد باشد که نیست باز هم نگاه شبه معنویت ها نسبت به این رشد نگاه این دنیایی است.
آنها افراد را برای آخرت آماده نمیکنند و هر آنچه ارائه می دهند در همین چند سال محدود دنیا به اتمام می رسد. حال این مهم بماند که بسیاری از آموزه ها و دستورات آن ها فرد را به انحرافات و به سقوط در همین دنیا می کشاند تا برسد و عالم آخرت.
رابطه انسان و دنیا اگر به صورت وابستگی انسان و طفیلی بودنش در آید، موجب محو و نابودی تمام ارزشهای عالی انسانی می گردد و پیامدهای شوم و ناگواری را هم در جنبه فردی و هم از جنبه اجتماعی در پی دارد. این اتفاقی است که در شبه معنویت های امروزی در حال وقوع است.
ارزش انسان به کمال مطلوب هایی است که جستجو می کند. بدیهی است که اگر به عنوان مثال مطلوبی بالاتر از سیر کردن شکم خود نداشته باشد و تمام تلاشها و آرزوهایش در همین حد باشد ارزشی بیشتر از شکم نخواهد داشت و به فرموده حضرت علی علیه السلام چنین فردی ارزشش با آنچه از شکم خارج میشود، برابر است.
انتهای پیام
منبع: رهپویان هدایت