سرگذشت میرزا حسین علی نوری(بهاء الله)
بازدیدها: 16
میرزا حسین علی نوری
بهائیان، میرزا حسین علی نوری(بهاء الله) را پیامبر خود می دانند. ایشان شهرت فرقه بهائیت را از بهاء الله دارند. وی در محرم 1233ق در تهران متولد شد. خودش مدعی بود که تحصیلاتی نداشته است.(مقاله شخصی سیاح، ص62)
اما خواهرش عزیه خانم نوری خطاب به عبدالبهاء فرزند بهاء الله می نویسد:« جناب میرزای ابوی که از بدایت عمر که بحد بلوغ رسید به واسطه فراهم بودن اسباب و گرد آمدن اصحاب اشتغال به درس و اهتمام به مشق داشته است و آنی خود را از تحصیل مقدمات فارغ نمی گذاشتند…» (رساله تنبیه النائمین، منتشره از سوی مؤمنان به بیان). در این متن، زندگینامه و سرگذشت میرزا حسین علی نوری بررسی خواهد شد.
زندگینامه و سرگذشت حسین علی نوری
- میرزا حسین علی نوری در محرم 1233ق در تهران متولد شد. پدرش از منشیان دربار قاجار بود.
- حسین علی نوری بعد از ادعای علی محمد باب به فرقه بابیت پیوست. سپس به ترویج و تبلیغ بابیگری در نور و مازندران پرداخت.
- بهاء الله در تأمین مخارج اجتماع بدشت دست داشت. و پس از آن جایگاه معتبری نزد اجتماع کنندگان یافت.
- پس از اعدام علی محمد باب، امیرکبیر برای فرونشاندن قیامهای پیروانش، از بهاء الله خواست ایران را ترک کند. او در شعبان 1267ق به کربلا رفت.
- بهاءالله پس از قتل امیر کبیر و صدارت میرزا آقاخان نوری، به دعوت او به تهران بازگشت.
- در تیراندازی به ناصرالدین شاه، شواهدی وجود داشت که بهاء الله نیز در آن دست داشته است. به همین دلیل حکومت، وی را دستگیر کرد. بهاء الله در لوح شیخ نجفی (صفحه15) خود را از دخالت در ترور شاه تبرئه می کند. اما منابع بابی مخالف وی، از جمله خواهر او، دخالتش را تأیید می کنند. (تنبیه النائمین، ص5و6)
حمایت سفیر روس!
- پس از ترور نافرجام شاه، مأموران حکومتی برای بازداشت بهاء الله اقدام کردند.
- او نیز به مقر تابستانی سفارت روس در شمیران پناهنده شد.
- سفیر روس از تسلیم بهاء الله به نمایندگان شاه خودداری کرد. در آن زمان میرزا مجید آهی (شوهر خواهر بهاء الله) منشی سفارت بود.
- سرانجام بدلیل پافشاری مأموران حکومتی، سفیر روس وی را به عنوان امانت دولت روس تحویل ایشان داد.
- سفیر روس از صدر اعظم، میرزا آقا خوان نوری خواست تا در حفظ امانتی دولت روس کوشا باشد. (قرن بدیع، ص38)
با تلاشهای سفیر روس، بهاء الله پس از 4ماه آزاد شد، اما دیگر حق اقامت در کشور را نداشت. به همین دلیل راهی بغداد شد. بهاء الله پس از رسیدن به بغداد، نامه ای به سفیر روس نوشت. وی در لوحی خطاب به نیکلاویچ الکساندر دوم، از کمک سفیر روس تشکر کرد. (آثار قلم اعلی، ج1، ص76 و قرن بدیع، ج2، ص49)
بهاء الله در بغداد
در ادامه، سرگذشت میرزا حسین علی نوری و حضور وی در بغداد آورده می شود. این دوران شروع حرکت بهاء الله برای حذف مخالفانش است.
پیشکاری صبح ازل
بهاء الله در بغداد، پیشکار صبح ازل (برادرش) بود.
گروه بابیان به دلیل نداشتن جایگاه مشخص دینی و دنیوی به یک معضل اجتماعی در عراق تبدیل شده بودند. در این آشفتگی بابیان، بهاء الله اقدام به تثبیت موقعیت خود و تضعیف صبح ازل کرد.
صبح ازل به بهانه های امنیتی در حاشیه قرار گرفته و اداره امور بابیان به دست بهاء الله افتاده بود.
بهاء الله از اوضاع آشفته بابیها در عراق استفاده کرد و به حذف مخالفان خود اقدام نمود. در نتیجه این اعمال، عده ای از بابیان، از بغداد فرار کردند. عزیه خانم نوری (خواهر بهاء الله) گروهی که به رهبری بهاء الله به کشتن بابیهای بغداد اقدام کردند را جلادان خونخوار می نامد. او در این باره می گوید: «اصحاب طبقه اول که اسامی شان مذکور شد از خوف آن جلادان خونخوار به عزم زیارت اعتاب شریفه به جانب کربلا و نجف و برخی به اطراف دیگر عزیمت نمودند. [آنان] سید اسماعیل اصفهانی را سر بریدند و حاجی میرزا احمد کاشی را شکم دریدند. آقا ابوالقاسم کاشی را کشته، در دجله انداختند…..چنانچه بعضی از مؤمنین و معتقدین را این حرکات، فاسخ اعتقاد و ناسخ اعتماد گردید، عده ای به سبب این اعمال زشت و خلافکاریها از دین بیان عدول کردند…..»(تنبیه النائمین، ص12)
روزهای پایانی در بغداد
بهاء الله در آوریل 1863م ، مدت 12 روز در باغ نجیبیه، معروف به رضوان اقامت کرد. او در این باغ، در حضور عده ای از اصحاب، خود را موعود بیان معرفی کرد. به همین دلیل این ایام در بین بهائیان به عید رضوان مشهور است و چند روز آن را جشن می گیرند.البته او مدعی است که برای اولین بار در تهران به مقام پیامبری رسیده است. بهاء الله در یکی از لوح های خود چنین ادعا می کند: «شبی از شبها در عالم رؤیا از جمیع جهات این کلمه علیا اصغا شد. انا ننصرک بک و بقلمک.»(لوح شیخ محمدتقی مجتهد اصفهانی[لوح شیخ نجفی]،ص15)
سفر به استامبول
سرگذشت میرزا حسین علی نوری در استامبول وارد مرحله شروع اختلافات علنی با صبح ازل می شود.
- بهاء الله بعد از خارج شدن از باغ رضوان، بغداد را ترک کرد.
- او به همراه برادرش ازل و فامیل و 26 نفر از یارانش، به سمت استامبول حرکت کردند.
- برادر و همراهان بهاء الله، احتمالا از ادعای جدید او بی خبر بودند. زیرا ظاهرا در سفر با بهاء الله اختلافی نداشتند.
- بهاء الله و همراهانش در نیمه اوت 1863م وارد استامبول شدند.
- او بعد از 4 ماه اقامت در آنجا، به دستور دربار عثمانی، به شهر «ادرنه» رفت.
بهاءالله در این شهر 5 سال اقامت داشت. این سالها همراه با تنش با صبح ازل و طرفدارانش بود. بعد از بالا گرفتن اختلافات، در سال چهارم اقامت، دولت عثمانی دو برادر را از هم جدا کرد. صبح ازل را به جزیره ماغوسا(فاماگوستا) در قبرس، و بهاء الله را به عکا تبعید نمود.(عباس افندی، مقاله سیاح،ص57)
اقامت در عکّا
- عکّا در فلسطین اشغالی قرار دارد.
- بهاءالله به عنوان زندانی تبعیدی در سال 1868م وارد شهر این شد.
- آب و هوای نامطبوع آنجا باعث مرگ بعضی از یاران بهاءالله شد.
نکته جالب اینست که بهاءالله و پسرش عبدالبهاء در این شهر همیشه خود را مسلمان معرفی می کردند. او به یارانش توصیه کرده بود که از تبلیغ خودداری کنند. بیشتر الواح بهاء الله از این شهر ارسال شده است. بعضی از این الواح برای شاهان و رؤسای جمهور کشورهای مختلف بوده است.
سرانجام بهاءالله، در 2 ذی القعده سال 1309ق در 75 سالگی در قصر بهجتی نزدیک عکّا در گذشت.
وی در همانجا به خاک سپرده شد. این مکان امروزه قبله بهائیان است.
(برگرفته از کتاب در جستجوی حقیقت، علیرضا روزبهانی بروجردی)