شوقی افندی ، آخرین جانشین بهاء
بازدیدها: 16
شوقی افندی ربانی ، ملقب به ولی امرالله در 11 اسفند 1276ش / 27 رمضان 1314ق در عکّا متولد شد. او نوه دختری عبدالبهاء بود. شوقی افندی تحصیلات خود را با معلمه ای ایتالیایی در عکا شروع کرد. با سقوط دولت عثمانی، به همراه خانواده اش به شهر حیفا، در نزدیکی عکا، نقل مکان کرد. پس از ادامه تحصیل در حیفا، به دانشگاه بیروت رفت و سپس دانشگاه آکسفورد انگلستان را انتخاب کرد. به خاطر مرگ عبدالبهاء تحصیلاتش نیمه کاره ماند. (کشف الحیل، ص212) زیرا طبق وصیت عبدالبهاء برای جانشینی پدربزرگش انتخاب شده بود. (در صورتی که این وصیت صحیح باشد)
جانشینی شوقی افندی
در رساله «الواح و وصایا» به جانشینی شوقی اشاره شده است.
در این الواح آمده است: «بعد از مفقودی این مظلوم باید اغصان و افنان سدره مبارکه و ایادی امرالله و احبّای جمال ابهی توجه به فرع دو سدره که از دو شجره مقدسه مبارکه اثبات شده و از اقتران دو فرع دوحه رحمانیه به وجود آمده (شوقی افندی) نمایند. زیرا آیت الله و غصن ممتاز و ولی امر الله و مرجع جمیع اغصان و افنان و ایادی امرالله و احبّاء الله و مبیّن آیات الله و من بعده بکراً بعد بکر یعنی در سلاله او.» (عبدالبهاء، مفاوضات، ص 12 و 13)
شوقی افندی و پذیرش مسئولیت فرقه
منابع بهائی می نویسند:
شوقی در دانشگاه آکسفورد، مشغول تحصیل بود که خبر فوت عبدالبهاء (پدر بزرگش) رهبر جامعه بهائی را شنید. تحمل این خبر برای او بسیار مشکل بود. به حدی که چند ماه به طور کلی از همه کناره گیری کرد. در این مدت اداره امور بر عهده خواهر عبدالبهاء (بهائیه، ملقب به ورقه علیا) بود.
شوقی پس از آماده سازی و آشنا کردن جامعه با رسالت خود، استحکام تشکیلات بهائی را آغاز کرد. (گوهر یکتا، روحیه ربانی-همسر شوقی-، ص64-100)
اما منابع مخالف شوقی می نویسند: «شوقی به یاری توأم با نیرنگ بازی مادرش به ریاست رسید. خود او نه توانایی رهبری را در خود می دید. نه جاذبه های زندگی در غرب او را رها می کرد. کناره گیری از تشکیلات، هیچ ربطی به تألمات روحی او نداشت. در طول مدت چند ماهی که از پذیرفتن بار مسئولیت فرقه خودداری می کرد، بارها با وعده های مختلف به دعوت وی به حیفا پرداختند.» (کشف الحیل، ص211)
مرگ شوقی افندی
شوقی افندی در سال 1377ق/1336ش به طرز مشکوکی در لندن فوت کرد. محل دفن وی نیز در همانجا می باشد. علت مرگ او آنفولانزا اعلام شد. البته این مورد قبول بعضی از بهائیان نبود. سرهنگ ثابت با انتشار نامه ای در آن دوره، علت مرگ او را در اثر توطئه همسر شوقی دانست. ولی این فرضیه هرگز اثبات نشد. (اسمائیل رائین، انشعاب در بهائیت، ص177-179)
پیشگویی عبدالبهاء – ادامه جانشینی
عبدالبهاء درباره جانشین شوقی می نویسد:
« در هر دوری، اوصیا و اصفیا دوازده نفر بودند. در ایام حضرت یعقوب دوازده پسر بودند. در ایام حضرت موسی دوازده نقیب، رؤسای ابساط بودند و…….. ولکن در این ظهور اعظم، بیست و چهار نفر هستند. دو برابر جمیع؛ زیرا عظمت این ظهور چنین اقتضا نماید.» (عبدالبهاء، مفاضات، ص 45 و 46)
اما این پیشگویی اتفاق نیافتاد. شوقی افندی که اولین ولی امر بهائیت بود، آخرین نفر نیز باقی ماند. زیرا او هرگز بچه ای نداشت تا جانشین وی باشد. به این ترتیب سلسله ولایت امر عقیم ماند و ادامه نداشت. طبق وصیت عبدالبهاء، شوقی باید در زمان حیاتش ولی امر پس از خود را معرفی می کرد. عبدالبهاء دراینباره می نویسد: «ای احبای الهی (پیروان بهائیت) باید ولی امرالله در زمان حیات خویش مَن هو بعده را تعیین نماید تا بعد از صعودش (مرگش) اختلاف حاصل نگردد. ای یاران، ایادی امرالله را باید ولی امرالله تسمیه و تعیین کند. جمیع (بهائیان) باید در ظل او باشند و در تحت حکم او» (کتاب الواح وصایا، ص 13)
سرانجام جانشینی
با فوت آخرین ولی امر و رهبر بهائیان، اختلاف بر سر جانشینی وی آغاز شد.
- با پیگیری های همسر شوقی،در سال 1342 شمسی کنفرانسی در لندن تشکیل شد.
- در این جلسه نمایندگان 56 محفل ملی بهائی حضور داشتند.
- در آنجا، تعداد 9 نفر از اعضای محافل ملّی برگزیده شدند. و بوسیله آنان بیت العدل تشکیل شد.
- همسر شوقی (روحیه مکسول) بعنوان ولی امرالله و رئیس بیت العدل انتخاب شد.