بازدیدها: 3
پژوهشگر دین ضمن اشاره به نقش حضرت فاطمه(س) در دفاع از اسلام اصیل تصریح کرد: بدنه اصلی خطبه فدکیه دفاع از دین خدا است، دینی که در معرض تحریف و تخریب قرار گرفته بود و لازمه خاتمیت این دین، حفظ سلامت آن در گذر زمان بود.
به گزارش فاران نیوز، بیشک شناخت صحیح از دختر رسول خدا(ص)، حضرت فاطمه زهرا(س) نیاز به سالها تحقیق و مطالعه در آثار برجایمانده از آن دوران دارد. ایام فاطمیه فرصت مناسبتی است که در کنار اقامه عزا و سوگواری برای آن حضرت، به بازشناسی شخصیت آن بانوی گرامی پرداخته شود.
به همین مناسبت با سیدحمید خویی، پژوهشگر مسائل مذهبی همصحبت شدیم تا از او درباره ویژگیهای شخصیت حضرت صدیقه طاهره(س) بشنویم. بخش اول حاصل این گفتوگو را در ادامه میخوانید؛
یکی از امتیازات قابل توجه اسلام در مقایسه با دیگر ادیان الهی نقشی است که خداوند در این دین برای سه زن بزرگ تاریخ و مداخله آنها در قوام و دوام دین مقدر فرمود. سخن این است که در هیچ یک از ادیان الهی زنان نقش محوری و مرکزی در قوام و دوام دین نداشتند و این سخن نه این معناست که در ادیان پیشین زنان بزرگی حضور نداشتند؛ در عیسویت سخن از بانوی بزرگ و بزرگواری به نام مریم(ع) است که قرآن ما در کمال تجلیل و تکریم از ایشان سخن میگوید و سورهای از سورههای قرآن به نام ایشان است و پیغمبر ما ایشان را به عنوان یکی از ۴ زن بهشتی معرفی میکنند. در دوران رسالت موسوی، زنی بزرگ و بلنداندیش به نام آسیه همسر فرعون است که قرآن در سوره تحریم ایشان را به عنوان یکی از دو زن الگو برای همه مومنان معرفی کرده است.
این زنان، زنان خوب دوران خودشان بودند و نقشی در قوام دین ایفا نکردند اما در اسلام سه زن بزرگوار نقشآفرینی کردند که هر یک اگر در دوران خودشان حضور نداشتند و عمل نمیکردند اسلام نه قوام و نه دوامی نمییافت. این سه زن فاطمه زهرا(س)، مادر ایشان خدیجه کبری(س) و فرزند ایشان زینب کبری(س) هستند. نقشی که حضرت خدیجه(س) در پاگیری و رویش و پرورش اسلام داشت به تعبیر رسول خدا(ص) همانی بود که علی ابن ابیطالب(ع) با شمشیر خودش نقشآفرینی کرد. ایشان همه چیز خودش را در راه خدا و رسالت حضرت محمد(ص) بخشید تا جایی که وقتی از دنیا رفت حتی پول یک کفن هم در حساب نمانده بود. او اولین انسانی بود که به اسلام گروید. اولین زن مسلمان خدیجه کبری(س) و اولین مرد مسلمان علی المرتضی(ع) بود. این ایثار بی حد و حصر و بی قید و شرط خدیجه کبری(س) به عنوان یک خصوصیت ارثی عیناً در دخترشان فاطمه زهرا(س) تکرار شد. وقتی نوبت نقشآفرینی فاطمه(س) رسید، فاطمه(س) از همه هستی خودش در راه دفاع از دین خدا گذشت و در سالهای بعد دوباره این ایثار در فرزندان فاطمه(س)، حسین(ع) و زینب(س) تکرار شد.
ضمانت بقای اسلام توسط فاطمه(س)
کار عظیمی که فاطمه زهرا(س) بعد از رحلت پدر بزرگوارشان حضرت ختمی مرتبت محمد مصطفی(ص) انجام دادند ضمانت بقای دین و سلامت و اصالت دین در تاریخ بود. بسیار ساده اندیشانه است اگر تصور شود که این همه جوش، خروش و سوز و گداز فاطمه زهرا(س) فقط به خاطر چند متر زمینی بود که فدک نام داشت و کسانی این زمین را از ایشان و اهل بیت ایشان غصب کرده بودند. خاندانی که مُلک و ملکوت خدا در اختیار آنها بود بند چند متر زمین فدک نبود. نگاه فاطمه(س) نگاهی به مراتب بلندتر و بزرگتر و وسیعتر از نگاه به فدک بود. فاطمه(س) درد دین داشت، دینی که میرفت در سقیفه بنی ساعده سلامت و اصالت خودش را از دست بدهد. واقعیت این است که بعد از رحلت پیغمبر(ع) قرار بود در سقیفه بنی ساعده از یک نسخه جعلی بدلی تقلبی اسلام رونمایی شود و این نسخه جایگزین اسلام اصیل غدیری علوی شود و چنین میشد اگر فاطمه(س) نبود.
Play
Mute
Remaining Time -4:09
Fullscreen
کد ویدیو دانلود
فیلم اصلی
فاطمه(س) اجازه قربانی شدن اسلام اصیل را در سقیفه نداد و البته این مقاومت و این مبارزه برای او بهای سنگینی داشت بلکه جانش را در پای این مبارزه نهاد، لذا من حتی در نامگذاری خطبه معروف حضرت فاطمه زهرا(س) به خطبه فدکیه نقد و انتقاد دارم. گویا آنچه که فاطمه(س) را از خانه بیرون کشید و او را به این مقاومت و استقامت وا داشت فدک بود، اما واقعیت این است که همه کسانی که با خطبه فدکیه حضرت زهرا(س) آشنا هستند میدانند قسمت آخر خطبه به موضوع فدک مربوط میشود ولی بدنه اصلی خطبه دفاع از دین خداست، دینی که در معرض تحریف و تخریب قرار گرفته بود و لازمه خاتمیت این دین، حفظ سلامت آن در گذر زمان بود. این ماموریتی بود که خدا بر دوش فاطمه(س) و اهل بیت فاطمه(س) نهاد. حفظ سلامت دین و صیانت از اصالت دین موضوع مهمی است. ما زیارت امین الله را با این جمله آغاز میکنیم که «السلام علیک یا امین الله فی ارضه» سلام بر تو ای امانتدار خدا در زمینش. این امانتی که خدا به فاطمه(س) و اهل بیت فاطمه(س) سپرده تا حفظش کنند دین خاتم رسولان بود، اسلام بود؛ دینی که باید برای همه زمانها و همه مکانها و همه عصرها راهنمای سعادت و رستگاری بشریت میبود.
فاطمه(س) به قصد دفاع از اصالت دین خدا و به قصد دفاع از امام زمان(عج) حرکت و مقاومت کرد و جهاد کرد و همه آنچه که فاطمه(س) گفت و کرد را باید در قالب جهاد فاطمه(س) ارزیابی کرد. فدک برای فاطمه زهرا(س) بهانهای بیش نبود. ابن ابیالحدید معتزلی سنی در شرح نهجالبلاغه معروف خودش نقل میکند که روزی به استادم گفتم گیرم حق با ابوبکر بود و پیامبر(ص) فرموده بود «نَحنُ مَعاشِرَ الانبیاءِ لا نُوَرِّثُ» یعنی ما پیامبران چیزی از خودمان به ارث به جای نمیگذاریم، بالاخره کسی باید در این زمین تصرف میکرد، چه اشکالی داشت که ابوبکر به عنوان خلیفه مسلمین از حق خودش استفاده میکرد و این زمین را به فاطمه(س) واگذار میکرد تا او را به این حد نرجاند و او را از خود ناخشنود نگرداند؟ ابن ابیالحدید میگوید استادم لبخندی زد و گفت که فاطمه(س) که دنبال فدک نبود، فاطمه میخواست صدق و صحت ادعای خودش را به اثبات برساند تا بعد مطلب اصلی را دنبال کند و آن ولایت امیرالمومنین(ع) بود.
ارتباط ماجرای فدک و مسئله خلافت
گویا جبهه مخالف فاطمه(س) و اهل بیت(ع)، دست فاطمه(س) را خوانده بودند که برای فاطمه(س) فدک بهانهای بیش نیست. موضوع، موضوع ولایت امیرالمومنین(ع) است؛ ولایتی که از سوی خدا و از رسول خدا تعیین و تعریف شده و در سقیفه بنیساعده این فرمان خدا و فرمان رسول خدا زیر پا گذاشته بود. آنچه فاطمه(س) کرد مقتضی تکلیف شرعی او بود. اینکه دیگران یاری میکنند یا یاری نمیکنند مسئولیت شرعی فاطمه(س) را از دوشش برنمیداشت. این درست که جهاد در اسلام در وجه قتال نظامی با کفار و مشرکین از دوش زن برداشته شده است اما فاطمه(س) به عنوان تکلیف شرعی وظیفه داشت که امر به معروف و نهی از منکر کند.
زنان در منطق قرآن همان قدر موظف به انجام فریضه امر به معروف و نهی از منکر هستند که مردان؛ قرآن میفرماید: «َالمُؤمِنونَ وَالمُؤمِناتُ بَعضُهُم أَولِياءُ بَعضٍ یامُرونَ بِالمَعروفِ وَيَنهَونَ عَنِ المُنكَرِ»، مردان مومن و زنان مومن در رابطه ولای متقابل با یکدیگر قرار دارند، همه باید امر به معروف کنند و نهی از منکر کنند. فاطمه زهرا(س) این جمله پدرش رسول خدا(ص) در خطبه غدیر خم را فراموش نکرده بود که ای مردم، بالاترین معروفی که باید دیگران را امر به آن بکنید ولایت امیرالمومنین(ع) است و بالاترین منکری که باید همه را از آن نهی کنیم اعراض از ولایت اهل بیت(ع) و پشت کردن به ولایت ائمه اطهار(ع) است.
پیغمبر خدا در خطبه غدیر خم فرمود «لاَ أَمْرَ بِمَعْرُوفٍ وَ لاَ نَهْيَ عَنْ مُنْكَرٍ إِلاَّ مَعَ إِمَامٍ مَعْصُومٍ». این عینا همان کاری بود که فاطمه(س) به مقتضی تکلیف شرعی انجام داد. هر چند وقتی که همه مردان روزگار پس از رحلت پیامبر(ص) سر در جیب مصلحت دنیایطلبی فرو بردند و از نصرت خدا و دین خدا و ولی خدا سر باز زدند، فاطمه(س) به تنهایی عَلم دفاع از ولی خدا و دین خدا را بر دوش گرفت. برای او مهم نبود کسانی او را یاری میکنند یا نمیکنند، او باید تکلیف شرعیاش را انجام میداد، او باید از حق زیر پای گذاشته شده در سقیفه دفاع میکرد. او بارها و بارها از پدر بزرگوارشان شنیده بود که «عَلِیٌّ مَعَ الْحَقِّ وَالْحَقُّ مَعَ عَلِیٍّ» یعنی علی(ع) با حق هست و حق با علی(ع) است. بعد فرمود: «یدورُ مَعَهُ حَیثُما دارَ» یعنی هر جا که علی(ع) باشد حق آنجا است، نه هر جا که حق باشد علی(ع) آنجاست. حق تابعی از علی(ع) است و دفاع از حق مشروط به زمان و مکان نیست. هر کسی باید به قدر استطاعتش از حق دفاع کند و با باطل بستیزد و این عیناً همان کاری بود که فاطمه زهرا(س) در مبارزه و مقابله با منطق سقیفه انجام داد و سلامت دین خدا را صیانت کرد. ما امروز سلامت دینمان را مدیون فاطمه زهرا(س) و صورت سیلی خورده او و پهلوی شکسته او و جنین افکنده او هستیم. این دین ارزان به دست ما نرسیده. این دین در پس هزاران هزار خون به ناحق ریخته شده امروز به دست من و شما رسیده. باید قدر آن را بدانیم، باید ارزشش را بشناسیم و باید از آن دفاع کنیم. باید به دفاع از دین خدا برخاست. باید به دفاع از امام زمان (عج) برخاست.
اهل بیت(ع) را در وجه ماورایی محدود نکنیم
یکی از موارد سوء فهم ما از دین و شخصیتهای پیشوایان دین این است که ما فاطمه(س) و اهل بیت فاطمه(س) را در هالهای از قدسیت میپیچیم و آن را در وجه ماورایی و نورانی و آسمانی مافوق بشری محدود میکنیم تا آنها را در بالا دستها بنشانیم و خودمان در این زندگی روزمره دنیوی کار خودمان را بکنیم. شاید این نگاه مکانیسمی باشد برای شانه خانه کردن از پیروی از اهل بیت(ع) و متخلق شدن به اخلاق آنان و همسو کردن زندگی با سبک زندگی آنان. من هرگز منکر وجه ماورایی اهل بیت(ع)، وجه نورانی اهل بیت(ع) و ارزشهای استثنایی اهل بیت(ع) نیستم، اما میخواهم بر این نکته تاکید کنم که علیرغم همه امتیازات فوق بشری که اهل بیت(ع) و فاطمه زهرا(س) به طور خاص از آنها برخوردار بودند، محور اصلی وجودی این بزرگواران انسان و انسانیت بود. فاطمه زهرا(س) بشری بود مثل من و شما همان طور که پیغمبر خدا(ص) انسانی بود مثل من و شما.
Play
Mute
Remaining Time -3:42
Fullscreen
کد ویدیو دانلود
فیلم اصلی
لذا خداوند اصرار دارد به پیغمبر(ص) خدا تاکید کند که مرتب با مردم این حقیقت را در میان بگذار که «إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ» یعنی من یک بشری مثل شما هستم، مثل شما در بازار راه میروم، از همان غذایی که شما میخورید میخورم، از همان آبی که شما مینوشید مینوشم، تا تاکیدی بر این نکته باشد که اهل بیت(ع) الگوهای بشری کاملی در پیش چشم ما برای تعالی و تکامل هستند.
سه معجزه پیامبر(ص)
فاطمه زهرا(س) یک انسان کامل پرورده مکتب اسلام است. شما بسیار شنیدهاید یا خواندهاید که هر پیغمبری را اعجازی است، معجزه حضرت موسی(ع) این بود که عصایی که در دست داشت را به زمین میافکند و این عصا اژدها میشد، معجره حضرت عیسی(ع) زنده کردن مردگان بود و شفا دادن بیماران، وقتی از اعجاز پیغمبر(ص) اسلام سخن میرود همه میگویند معجزه پیغمبر(ص) قرآن است اما من بر این باور هستم که پیغمبر(ص) و دین اسلام سه معجزه همسنگ، همپای و همتای هم طراز را به بشریت عرضه کردند: قرآن، علی(ع) و فاطمه(س). پیغمبر ما سه معجزه داشتند، نه یک معجزه و این هر سه از یک آبشخور سرچشمه گرفته بودند. من عمیقاً اعتقاد دارم که اگر خدا مقدر میفرمود فاطمه(س) نه در هیئت یک زن که به صورت یک کتاب آفریده میشد، این کتاب عین قرآن بود، بی یک حرف کم و زیاد، و اگر خدا مقدر میفرمود که قرآن نه در قالب یک کتاب بلکه در هیئت یک زن آفریده میشد این زن نه مثل فاطمه(س) که خود فاطمه(س) بود و اگر در قالب یک مرد آفریده میشد این مرد نه مثل علی(ع) که عین علی(ع) بود.
همانندی قرآن، علی(ع) و فاطمه(س)
علی(ع) و فاطمه(س) تکرار قرآن در عرصه تأویل بودند و قرآن، تکرار علی(ع) و فاطمه(س) در عرصه تنزیل. علی(ع) و فاطمه(س) تکرار ترجمان عینی و عملی قرآن و آیات قرآن بودند. از قضا امروز شاید جا انداختن این حقیقت که قرآن اعجاز الهی است، برای غیر عربزبانها کار چندان راحتی نباشد، اما تصویر کردن شخصیت اعجاز گونهای علی(ع) و فاطمه(س) برای همه مردم همه زمانها و همه مکانها کاری کاملا دستیافتنی و شدنی است، مخصوصاً وقتی شرایط فرهنگی و جغرافیای بعثت پیامبر(ع) را مورد توجه قرار بدهیم که پیغمبر(ص) خدا در چه محیطی جغرافیایی مبعوث شد و در میان چه مردمانی به پیامبری برگزیده شد. آن وقت بیشتر میتوانیم وجه اعجاز شخصیت علی(ع) و فطمه(س) را درک کنیم.
لازم به توضیح است که وقتی راجع به جاهلیت پیش از اسلام صحبت میکنیم، نباید این جاهلیت را محدود به شبه جزیره عربستان و اعراب حجاز کنیم. در آن زمان جاهلیت ایران بدتر از اعراب بود، جاهلیت یونان بدتر از ایران بود. اساسا دنیا در یک فضای جاهلی زندگی میکرد و پیغمبر خدا با مبعوث شدنشان یک انسان جدید تولید کردند.
من ادعا میکنم که بزرگترین کاشف بشر، رسول الله(ص) است. ایشان انسانی را تولید کردند که پیش از آن بشریت نمیشناخت، انسانی به قواره و استاندارد علی(ع) در جنسیت مرد و انسانی به قواره و استاندارد فاطمه(س) در جنسیت زن. اینها کاملا پدیدهای نوپدید و نوظهوری بودند، نه اینکه پیش از بعثت پیغمبر(ص) مردان خوب و زنان خوبی وجود نداشتند، حتما بودند، همه پیامبران الهی مردان بزرگی بودند، همه مردان خوبی بودند، حضرت مریم(س)، آسیه مادر حضرت موسی(ع) زنان پاک دامن و زنان خوبی بودند اما پیغمبر خدا به تعبیر ورزشکاران ما استاندارد انسانیت انسان را جابهجا کرد. اصلا یک تعریف جدیدی از انسان و انسانیت ارائه کرد. لذا شما مدار و محور انسانیت حضرت زهرا(س) را پیش از بعثت پیامبر(ص) نمییابید.
شیانگاری زن پیش از ظهور اسلام
یکی از شاخصهای جاهلیت شیءانگاری انسان و به ویژه شیءانگاری زن بود، یعنی زن به عنوان شیء دیده میشد، مثل کالایی که خریداری میشد و فروخته میشد و به ارث میرسید و اصلا انسان دیده نمیشد که بخواهیم انتظار داشته باشیم که انسانیت در آن پرورانده بشود و رفتار انسانی از او بروز کند. در جنگهای پیامبر(ص) با کفار قریش تعدادی از زنان جاهلی قریشی برای اینکه قریشان را برای جنگ با مسلمانان تحریک کنند و برانگیزند اشعاری میخواندند که جای تامل فراوانی دارد. «نحن بنات طارق، نمشي على النمارق، مشي القطا الموانق، قيدي مع المفارق، إن تقبلوا نعانق أو تدبروا نفارق فراق غير وامق» یعنی ما دختران طارق هستیم، با ناز کبر و غرور گام میزنیم، اگر در جنگیدن با مسلمانان بر آنها پیروز بشوید شما را در آغوش خواهیم گرفت با شما هم آغوش خواهیم شد، اما اگر شکست بخوریم از بسترهای شما دوری خواهیم گزید، دوریهایی که پس از آن آشتی وجود نخواهد داشت. این نگاه جاهلی به خودش است. انگار جز تمتع مرد و جز موضوع جنسیت هیچ وجودی برای خودش قائل نیست.
ادامه دارد…
گفتوگو از محسن مسجدجامعی و زینب غفوریان
انتهای پیام
مطالب مرتبط
مهمترین نگرانی حضرت زهرا(س) انحراف جامعه از مسیر خود بود
حضرت فاطمه(س) حلقه اتصال نبوت و امامت است
جهاد تبیین فاطمه(س) در وقایع پس از رحلت پیامبر(ص)
تمسک به فاطمه(س)، تنها راه نجات در عصر غیبت
چرا در هجوم به بیت فاطمه(س)، امیرالمومنین(ع) اقدامی نکردند؟
گزارش خطا
برچسب ها: حمید خویی ، زن در اسلام ، فاطمیه ۱۴۰۱
Bookmark and Share
بازدید از صفحه اولارسال به دوستاننسخه چاپی
عضویت در خبرنامه۰پسندیدم
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
* نظر:
captcha
آخرین اخبار
پربازدید ها
پربحث ترین عناوین
مسئولیت به افراد خوب بیعرضه ندهیم
مراقبه نفس با توکل به خدا ممکن است
نشست علمی «ادله اجتهادی حجاب با تکیه بر سیره فاطمی» برگزار میشود
وجوه اشتراک و افتراق فقیهان و عارفان در نظرگاه اجتماع
مالکیت معنوی چالش بزرگ محتواهای دیجیتالی است
بیش از شش هزار پژوهشگر و ۱۰۵ انجمن علمی داریم
دیدار جمعی از علمای اهلسنت ایران با سفیر کشورمان در تانزانیا
نصوص جلی و خفی دال بر امامت امیرالمؤمنین(ع) بررسی میشود
جشنواره قرآن و عترت، بستری ثمربخش در کسب صلاحیتهای معلمی است
راهکارهای کاربردی شدن پایاننامهها و رسالههای دانشگاهی
تقلید متعصبانه و ریاستگرایی عامل فرقهگرایی است
نشست «نقش دانش کلام در حل بحرانهای اجتماعی» برگزار میشود
نذر و هزینه برای اهل بیت(ع) یا دیگر اولویتهای دینی و اجتماعی
نگاه درجه دوم به زن، در قرآن جایگاهی ندارد/ بیاعتباری برخی روایات درباره زنان
دلیل پافشاری حضرت فاطمه(س) برای پسگرفتن فدک/ قاعده تنفیر از دین را رعایت نمیکنیم
هیئتی از علمای اهلسنت ایران با مفتی اعظم تانزانیا دیدار کردند
مراسم عزای حضرت زهرا(س) در بیوت مراجع و علما برگزار شد
برخی مسائل اقتصادی تبدیل به معما شده است
تمامی حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به ایکنا است و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلامانع است.
طراحی و تولید: “ایران سامانه”