نفثات روح القدس و نیاز به تجدید ادیان

0

بازدیدها: 5

عبدالبهاء (از رهبران فرقه بهائیت)، در سفرهای تبلیغی خود، اصولی را در دوازده فصل با عنوان تعالیم بهائیت معرفی کرد. یکی از این اصول، «جهان بشری، محتاج نفثات روح القدس» می باشد. در ادامه به بررسی این اصل می پردازیم.

بهائیان می گویند:

انسانها علاوه بر نیاز مادی، نیازمند موارد روحانی هستند و فقط پیامبران می توانند آنها را برآورده کنند. به همین دلیل نیاز به تجدید ادیان وجود دارد. زیرا هر دوره ای برای خود اقتضایی دارد و به همین دلیل خداوند، مردمان را از فیض خود و متناسب با مقتضیات زمان، بهره مند می سازد.

چون مقتضیات زمانه دائما در حال تغییر و تبدیل است، ختم رسالت و نبوت، باعث از بین رفتن فیض دائمی خداوند است. عبدالبهاء در اینباره می‌گوید:

«جمیع امور تجدّد یافته پس باید که حقیقت دین الهی نیز تجدّد یابد تقالید بکلّی زائل شود و نور حقیقت بتابد تعالیمی که روح این عصر است ترویج گردد و آن تعالیم حضرت بهاءالله که مشهور آفاق است و نفثات روح القدس است.» (عبدالبهاء، مکاتیب،ج3، ص332)

 

بهاء الله و نفثات روح القدس

میرزا حسین علی نوری (بهاءالله-مؤسس فرقه بهائیت) در کتاب اقدس می نویسد:

«و نفسی الحق قد انتهت الظهورات الی هذا الظهور الاعظم و من یدعی بعده انه کذاب مفتر؛

سوگند به نفس حق من! که همه ظهورات به این ظهور بزرگ تر، پایان گرفت و هر کس که پس از چنین ظهوری، مدعی ظهور جدیدی شود، او دروغگو و افترا زننده است.» (حسینعلی نوری، اقتدارات، ص237)

او همچنین می گوید:

«من یدّعی امرا قبل اتمام الف سنه کامله انه کذاب مفتر…؛ هرکس ادعای امری را پیش از اتمام هزار سال کامل، مدعی شود، دروغگو و افترا زننده است.» (حسینعلی نوری، اقدس، ص35)

جالبست بدانیم عبدالبهاء در توضیح کلمه الف سنه (هزار سال) می نویسد:

« اما درباره آیه مبارکه من یدعی امرا قبل اتمام الف سنه کامله…[باید گفت] بدایت این الف ظهور جمال مبارک است که هر روزش هزار سال است، انّ کلّ یوم عند ربک کألف سنه و کل سنه ثلاثمائه و خمسه  و ستون ألف سنه… کور جمال مبارک غیر متناهی است، بعد از آنکه احقابی بگذرد و به کلی صحف و کتب و آثار و اذکار این اعصار فراموش شود که از تعالیم جمال مبارک چیزی در دست نماند، ظهور جدیدی گردد و الا تا آثار صحف و تعالیم و اذکار و انوار جمال مبارک در عالم مشهود و نه بروزی و نه صدوری.» (رحیق مختوم، ج1، ص320)

عبدالبهاء مدعی می شود:

«این کور را امتداد عظیم است و این دور را فصحت و وسعت و استمرار سرمدی ابدی؛ لهذا امتدادش بسیار، اقلا پانصد هزار سال.» (مکاتیب، ج2، ص68 و 76)

یک سوال مهم

سؤال مهم در اینجا اینست که چرا برای تداوم فیض الهی، اسلام باید بعد از 1250 سال منسوخ شود، ولی بهائیت با وجود سرعت علمی و تکنولوزیکی جهان امروز، تا نیم میلیون سال دیگر می تواند بدون نفثات روح القدس و واسطه فیض الهی باقی بماند؟! پس در عصر جدید مقتضیات زمان چه می شود؟!

هدف اصلی عبدالبهاء از این تعلیم چیست؟

به نظر می‌رسد هدف از بیان این تعلیم، تنها کوششی برای توجیه ادعای پیامبری باب و بهاءالله است.

وگرنه بهاءالله در زمانی زندگی می کند که سبک زندگی مردم آن زمان بیشتر از شباهت و همخوانی با دنیای امروز، به اوائل ظهور اسلام نزدیک است. از جمله استفاده از چهارپایان به عنوان مرکب، نوع خوراک و پوشاک و فرهنگ و…

چرا در آن دوره احتیاج به تجدید دین وجود داشته اما پس از مرگ بهاءالله و با وجود تغییرات چشمگیر در علوم جهان امروزی، نیازی به تجدید دین در بهائیت دیده نمی شود. چگونه است که وقتی نوبت به بهاءالله و بهاییان می‌رسد، جهان بشری محتاج نفثات روح القدس و تجدید نبوت نیست؟ و به محض اینکه بهاءالله برای بهاییان به مسند پیامبری می‌نشیند، فیض الهی مجاز به قطع شدن است؟!

 

سخن آخر

به اعتقاد بهاییان، در عصر حاضر، فیض الهی فقط از طریق مؤسسات و تشکیلات جهانی بهاییت می‌تواند به بشریت برسد. از نظر بهاءالله، تصمیمات هیئت نُه نفره‌ی بیت‌العدل، تصمیم خدا و مصون از خطاست.

به عقیده بهاییان در احکامی که بیت‌العدل صادر می‌کند، هیچ اشتباهی رخ نمی‌دهد. به عبارت ديگر، رهبران فعلي بهائيان (هيئت 9 نفره بيت العدل واقع در حيفاي اسرائيل)، معصوم و مصون از خطا هستند و احكامي كه صادر مي كنند، در آن هيچ اشتباهي وجود ندارد و هيچ بهائي حق اعتراض ندارد!!

 

این مسئله زمانی شگفت آور می شود که، بر اساس دستور بهاءالله، عبدالبهاء و شوقی (از رهبران بهائیت)، همین هیئت نُه نفره، بدون وجود ولیّ امرالله مشروعیت ندارد. به عقیده شوقی، واسطه‌ی فیض الهی و آگاه به آینده و عواقب امور فقط ولیّ امرالله است. او نبود ولیّ امرالله را قطع هدایت تلقی می‌کند!!

(برگرفته از کتاب در جستجوی حقیقت، علیرضا روزبهانی بروجردی و پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب)