نگاهی به آموزه تثلیث (بخش دوم)

0

بازدیدها: 12

نگاهی به آموزه تثلیث

 

در بخش اول از مقاله «نگاهی به آموزه تثلیث»، گزاره های تثلیث در نظر الهیدانان مسیحی مورد بررسی قرار گرفت. در این بخش از نوشتار پیش رو تلاش می شود تا برخی از بدعت های به وجود آمده در این رابطه ذکر گردد.

 

 

بدعت های تثلیثی

 

آن چه تا کنون بیان شد، اعتقاد اغلب مسیحیان است. اما اعتقادات دیگری نیز درباره تثلیث وجود دارد که از نظر کلیسا مردود اعلام شده اند.

  • حالت گرایی

اعتقاد مدالیسم یا حالت گرایی بیشتر به سابلیوس (۲۱۷ میلادی) نسبت داده می شود. مطابق عقیده سابلیوس، یک خدا بیشتر وجود ندارد و این خدا در حالت های گوناگون بر ما بروز می کند. یک بار با نام خدای پدر در نقش خالق و قانون گذار ظاهر می شود، سپس همان خدای پدر، جسم می پوشد. سپس به زمین می آید، به صلیب کشیده شده، می میرد، دوباره زنده می شود و در نقش خدای نجات دهنده ظهور می یابد. او در این حالت، خدای پسر نامیده می شود. سپس همین خدا در نقش کسی که تقدیس می کند و حیات جاودان می بخشد، مکشوف می شود. این حالت را روح القدس می نامند.

بر این اساس، میان سه شخص تثلیث، جز از نظر ظاهری و زمانی هیچ تفاوتی نیست. از این رو، عناوین پدر، پسر و روح القدس تنها سه نام مختلف برای یک خدای واحدند. در حال حاضر کلیساهای «فقط عیسی» و «برانامی» طرفدار این نظریه اند.

  • اعتقاد به سه خدا

برخی از مسیحیان، تثلیث را مشتمل بر سه وجود برابر، مستقل و خودسالار می دانند. هر یک از آن ها دارای ماهیتی الهی اند. مثل سه انسان که هویتی مستقل دارند و در عین حال هر سه بشرند. تماثیل آبای کاپادوکیه در معرض این اتهامند که تقریرشان از تثلیث، ملازم سه خدایی است.دانشنامه کاتولیک معتقد است که هیچ گروهی به این بدعت معتقد نبوده و بیشتر در اتهام زنی فرقه های مسیحی به هم استفاده می شود.

  • مونارشیسم

قائلان به دیدگاه مونارشیسم بر این باورند که خدای پدر، بزرگ تر است. حال آن که خدای پسر و روح القدس در عین اینکه الوهیت دارند، در درجه پایین تری قرار دارند. اریجن به تثلیث مونارشیسم معتقد بود و می گفت:

“پسر به همان مفهومی که پدر خدا است، خدا نیست”. این در حالی است که بیشتر مسیحیان سه شخصیت تثلیث را در الوهیت مساوی می دانند.

  • توحیدگراها

برخی از کلیساها کاملاً توحیدگرا هستند. توضیح اینکه فقط پدر را خدای قادر مطلق می دانند و به الوهیت عیسی مسیح معتقد نیستند. در تاریخ مسیحیت، الهیدانانی چون آریوس، پیرو این نظریه بودند. فرقه ابیونی در قرون اولیه میلادی نیز چنین اعتقادی داشتند. امروزه هم فرقه هایی از مسیحیت، مانند شاهدان یهوه، پیرو این اندیشه اند. این فرقه ها معتقدند یک خدای حقیقی بیشتر وجود ندارد و آن هم پدر است. عیسی مسیح خدا نیست، بلکه عیسی میکاییل، فرشته مقرب خداست که به صورت انسان به زمین آمده است. عموم کلیساها این چهار تفسیر از تثلیث را بدعت و پیروان آن ها را منحرف می دانند.

 

 

کلام آخر

زمانی که از توحید سخن به میان می آید، مسئله وحدانیت و خدایی واحد، بدون وجود هیچ شبهه ای سر بر می آورد. حال آن که نگاهی به آموزه تثلیث نشان می دهد که آراء و نظرات فراوانی در این زمینه وجود دارد. شاید بتوان گفت که دلیل این امر، ابهام و غیر قابل فهم بودن چنین آموزه ای است. عقل آدمی، هیچ گاه نمی تواند سه شخص را یکی پنداشته و یکی را با حفظ یکتایی اش، سه تلقی کند. در این میان برخی از الهیدانان مسیحی برای اثبات این آموزه از عمل ضرب در ریاضیات کمک می گیرند. بر این اساس استدلال می شود، همانطور که حاصلضرب 1*1 می شود 1، پس می تواند سه اقنوم الوهی را نیز 1 تصور نمود. این در حالی است که باید دید، مفهوم 1*1 چیست؟

بر خلاف تصور صاحبان استدلال بالا، مفهوم این عمل ریاضی این است که “یک عدد یک داریم”. مسلماً در این تعریف، هر تعداد 1 هم وجود داشته باشد، حاصلضرب آن ها همان 1 می شود نه عددی غیر از آن. بنابراین، برخی از استدلال ها برای اثبات آموزه تثلیث، در ظاهر جالب و منطقی به نظر می رسند. اما با مراجعه به تعریف دقیق کلیسا از این انگاره، تضاد و تناقض قابل توجهی یافت می شود. از این رو، هر چند کلیسا بشر را به جهت عدم درک این آموزه به بی ایمانی متهم می کند، اما این مسئله چیزی از ابهام آموزه تثلیث کم نمی کند.

 

 

موضوعات مرتبط:

نگاهی به آموزه تثلیث (بخش اول)

رابطه عقل و تثلیث (بخش اول)

ارباب جمشید جمشیدیان زرتشتی و انقلاب مشروطه (بخش اول)

پیدایش آموزه فدا در مسیحیت (بخش اول)

روابط بزرگان جامعه زرتشتی با بهائیان در عصر مشروطه (بخش اول)

نقش انگلیس در برقراری ارتباط میان زرتشتیان و بهائیان (بخش اول)

مراقب این عرفان های کاذب باشیم

 

منابع:
  • کاشانی، محمد، درسنامه مسیحیت، مؤسسه آموزش عالی حوزوی خاتم النبیین