چرا مسیحیت از رساندن انسان به تعالی ناتوان است؟

0

بازدیدها: 0

 

مزیت یک دین به این است که هم دارای جنبه های فطری، احساسی و معنوی و هم جنبه های عقلی و علمی برای انسان باشد. به این معنا وقتی کسی که مبانی و اصول آن دین را فرا می گیرد، در وحله ی اول باید آن دین، او را از نظر عقلانی و منطقی قانع کند که این دینی است که ریشه ها و پایه هایش بر اساس فکر صحیح و سالم و خالی از پیش ذهنیت و تعصب کاملاً قابل پذیرش است.

به گزارش فاران نیوز، در حقیقت این دین نکته مبهمی را در ذهن آدمی نمی گذارد و می تواند او را به کمال برساند و همین اصول، او را به طرف عمل به احکام و شریعت تشویق می کند و شریعتش هم به گونه ای است که انسان با عمل به آن به تعالی روحی و معنوی و حتی مادی می رسد (البته به شرط عمل به تمام قوانینش) یعنی نه فقط صرف یک سری دستورات خشک و بی روح است و یا این که اصلاً دستور و شریعت و قوانینی نداشته باشد.

نکته مهم در این موضوع این است که مطمئن شویم دستورات دینی همه از جانب خدا باشند نه با جعل بشر این کار صورت گرفته باشد. دلایل جملات بالا کاملاً روشن است زیرا اگر آن اصول و مبانی و همچنین قوانین از جانب خدا نباشند بلکه از طرف انسان ها وضع شده باشند چند اشکال پیش می آید:

اول اینکه آن قوانین و دستورات دیگر جامع و کامل نبوده و همه ابعاد زندگی انسان را در بر نمی گیرد.

 دوما؛ حتما و دائماً در طول زمان در حال تغییر و تضاد خواهند بود.

سوما؛ مصون از اشتباه و خطا نبوده زیرا فکر آدمیان از خطا مصون نیست.

اگر نیک بنگریم این ملاک ها نه در مسیحیت و نه در فرقه های شرق و غرب عالم وجود دارد. ما فقط آن را در دین اسلام می بینیم.

انتهای پیام

منبع: رهپویان هدایت