یوگا و آیین برهمن؛ نگاهی به آن‌سوی آموزه‌های یوگا

0

بازدیدها: 25

امروزه در کشورهای مختلف شاهد رشد و گسترش مکتب یوگا در شاخه‌های گوناگون آن هستیم که معمولاً اکثر آن‌ها در عرصه تبلیغات، یوگا را روشی عام برای ارتقای سلامت جسمی و ذهنی افراد جامعه در سنین مختلف معرفی و تأکید می‌کنند، هر کسی با هر دین و سبک اندیشه و باوری می‌تواند از تعالیم آن بهره‌مند شود؛ به‌خصوص بیان می‌شود که یوگا یک دین نیست، بلکه مشتمل بر تعالیمی است که می‌تواند به هنرجویان از هر دین و آیینی در مسیر رشد عملی و درک بواطن و عرفان دین خودشان کمک کند.

به عبارت دیگر، آموزش یوگا هیچ تداخل و تقابلی با ادیان و عقاید افراد با گرایش‌های دینی مختلف ندارد و همواره این امکان وجود دارد که افراد متدین و حتی بی‌دین وارد دوره‌های آموزشی یوگا شوند و به نتایج درخشانی در بهبود سلامت جسمی، روانی و افزایش قدرت ذهنی همچنین خودشناسی عمیق دست یابند. لیکن آنچه در واقعیت رخ می‌دهد، امر دیگری است. در نوشتار حاضر تلاش شده تا قدری در این معنا تعمق و تدقیق شود.

آن سوی ماجرای یوگا

نکته بسیار مهمی که در ارتباط با یوگا معمولاً مغفول می‌ماند و یا عمداً پنهان داشته می‌شود، این است که یوگا به‌عنوان یک «دارشنه» (مکتب و دیدگاه فلسفی) از مکاتب متشرع هندویی (آستیکه) محسوب می‌شود. مکاتب آستیکه هند، به شش مکتب فکری هندی گفته می‌شوند که به حجیت کتب مقدس هندو یعنی «ودا»ها معتقدند به این ترتیب متوجه می‌شویم که یوگا اگرچه یک دین نیست، اما پیوستگی و همبستگی مطلقی با آیین هندویی و نظام برهمنی دارد.

هندشناس شهیر دکتر «داریوش شایگان» می‌نویسد: «هندوان نظرات فلسفی خود را به دو گروه «ناستیکه» و «آستیکه» تقسیم کرده‌اند. مراد از ناستیکه اشاره به عقاید و آرایی است که سندیت آسمانی وداها را نمی‌پذیرند. مانند آیین بودا و کیش جین که غیر متشرع هستند و غرض از آستیکه شش «مکتب فلسفی برهمنی» است که بدون چون و چرا حقایق منزل وداها را قبول دارند، از «شریعت برهمنی» پیروی می‌کنند و موجودیت خود را قائم بر آن می‌دانند. این شش مکتب را شش دارشته (دارشانا) گفته‌اند.»[1] این شش مکتب عبارت اند از «نیایه، ویشیشکا، سانکهیه، یوگا، پوروامی مانسا و ودانته.»

در مورد وداهای چهارگانه می‌دانیم که محتویات این کتب طی چند قرن و توسط نویسندگانی نامشخص بیان و ثبت شده‌اند و مهم‌ترین و بزرگ‌ترین این وداها کتاب «ریگ ودا» می‌باشد. این کتاب اصلی‌ترین کتاب از وداها بوده و بیشتر شامل ستایش خدایان متعددی است که مظاهر نیروهای طبیعی مانند توفان، سیل، آتش و امثال آن هستند. البته چون این کتاب نیز توسط نویسندگان مختلف نگاشته و در طول زمان کامل شده است، در برخی موارد نادر در آن اشاراتی به خدایی یگانه هم وجود دارد، لیکن استخوان‌بندی این کتاب، چنان است که مبتنی بر ستایش خدایان گوناگون مورد باور برهمنان است و همان طور که گفته شد، مکتب یوگا سندیت آسمانی و حجیت این کتاب و دیگر و داها را می‌پذیرد.

مطلب جالب‌تر موضوعات مطرح شده در ودای چهارم با عنوان «اتهروه ودا» است که بیشتر بخش‌های آن شامل علوم سحری طلسمات، نفرین‌نامه و چگونگی ایجاد تأثیرات ماورائی بر افراد می‌شود.

در هر صورت سندیت و حجیت هر چهار ودا مورد تأیید مکاتب آستیکه از جمله یوگا است. گفته می‌شود که یوگای کلاسیک حدود ۱۵۰ سال قبل از میلاد مسیح، توسط «پاتانجلی» در کتاب «یوگا سوتره»، صورت نظام‌مند و کاربردی گرفت و در قالب یک مکتب دارشنه در دنیای برهمنی مطرح شد. این کتاب در واقع مرجع رسمی یوگا در همه اعصار و اولین مرجع مکتب یوگا محسوب می‌شود.

اعتقاد یوگا به وداها به‌همراه دیگر تعالیمی که بر آن‌ها اصرار دارد، از جمله باور به «تناسخ»، «قانون کارما یا کرمه»، تولد مجدد فرد بعد از مرگ بر روی زمین در سیری صعودی یا نزولی و اعتقاد به چرخه باز پیدایی (سمساره) و ابداع روشی جهت خروج از این چرخه به‌معنی نجات و آزادی که همگی از عقاید مشترک مکاتب گوناگون هندی محسوب می‌شوند، در واقع نشان‌دهنده این است که یوگا در همه اشکال و شاخه‌هایش مانند تانترا، بهاکتی، هاتا، کریا و… در حقیقت مبلغ تفکرات و باورهای برهمنان هندو است.

تقریباً می‌توان گفت تمامی کتب، مجلات و مقالات تخصصی مرتبط با یوگا به‌صورت آشکار و نهان شامل تبلیغ عقاید و باورهای این آیین هستند. به این ترتیب، با نگاهی دقیق می‌توان گفت، ادعای غیر وابسته بودن یوگا به دینی خاص و صرفاً یک روش برای ارتقای سلامت جسمانی و روانی بودن به‌طور جدی زیر سؤال می‌رود.

از طرفی بر محققان حوزه ادیان و عرفان و مدرسان یوگا پوشیده نیست که مکتب یوگا پیوند ناگسستنی با مکتب متأخرتری به نام «سانکهیه» دارد. مکتب سانکهیه که توسط فردی به نام «کاپیلا» پایه‌گذاری شد، در واقع در مقابل فلسفه وحدت «اوپانیشادی» قد برافراشته و مکتبی ثنوی‌گرا است؛ یعنی به دو مبدأ ازلی قائل است:

۱.پراکرینی (ماده اولیه) ۲ – روح (پوروشا)

سانکهیه نیز مکتبی آستیکه متشرع و قائل به حجیت وداهاست. در مکتب سانکهیه آزادی روح از راه تجرد کامل، تفرید مطلق روح از ماده و صور لطیف آن همچون مراتب ذهنی، روانی و… حاصل می‌شود.[2]

مکتب یوگا نیز با تکیه بر همین اندیشه می‌کوشد، روشی اتخاذ کند تا آگاهی یوگی را از سطح مادی و مظاهر آن یعنی جسم، احساسات، عواطف و ذهن جدا کند و با تسلط بر این بخش‌ها به ماورای آن‌ها برده و در حقیقت روح که با خاموشی و سکوتی مطلق همراه است، مستقر سازد.

یوگا بر اساس تعالیم سانکهیه اعتقاد دارد که ماده و مظاهر آن در تغییر و تبدل دائمی هستند و شخص با رسیدن به حوزه روحانی از شدن و تغییر و در نهایت از «کارما» و «تناسخ» رها شده بار دیگر متولد نمی‌گردد و از چرخه بی‌انتهای بازپیدایی «سماره» نجات می‌یابد.

پاتانجلی در یوگا سوتره می‌نویسد: «مادام که ریشه و نتیجه اعمال وجود دارد، آن کارما رشد می‌کند و تولد و طبقه و میزان طول عمر را تجربه می‌دهد.»[3] از طریق تمرین یوگا قسمت‌هایی از ناپاکی تقلیل پیدا می‌کند تا زمانی که افزایش دانش روحی منجر به هشیاری از حقیقت شود.[4] مخزن کارماها که ریشه‌های افسردگی و رنج هستند، باید در تولدهای حال و آینده تجربه شود.[5]

حقیقتی که باید درک شود، این است که آموزش‌های یوگا با هر ظاهری و به هر شکل و نوع و روشی در واقع شامل تعلیم این اعتقادات هستند. اعتقاداتی کاملاً برآمده از نظام فکری و باورهای برهمنی و هندویی. مطمئناً نمی‌توان آموزش یوگا را صرفاً یک آموزش جسمانی مانند ورزش‌های همگانی یا ژیمناستیک و یا صرفاً یک روش کنترل ذهن دانست. همچنان که نمی‌توان توقع داشت یک مربی یا هنرجوی یوگا بدون توجه به مبانی اندیشه این مکتب و آموزه‌های جدی آن -که در تمامی کتب، مجلات و مقالات مربوط به اقسام شاخه‌های آن منعکس است- به آموزش و آموختن یوگا بپردازد.

در دنیای واقعیت وقتی فردی وارد دوره یوگا می‌شود، حتی اگر فقط قصد کنترل وزن یا انجام ورزشی ایستا برای سلامتی جسم داشته باشد و یا فقط در صدد کار روی بخش‌های تنفسی و مراقبه‌ای یوگا برای آرامش بخشیدن به زندگی روزمره خود باشد، به‌طور ناخودآگاه پس از مدتی وارد فضای فکری و آموزه‌های باطنی این مکتب می‌شود. این در حالی است که یک هنرجوی یوگا حتی در زمان تعلیم یافتن در حیطه آموزه‌های جسمانی یوگا یعنی «آسانا»ها یا وضعیت‌های استقرار جسمانی (حرکات هشتاد و چهارگانه معروف یوگا) خودبه‌خود وارد فضای فکری آن هم می‌شود؛ زیرا علاوه بر تأثیر جسمانی هر حرکت درباره ارتباط آن حرکت با «چاکرا»ها هم به وی آموزش داده می‌شود.

برای مثال آموزش سیکل حرکتی «سوریاناماسکارام» (سلام بر خورشید) که طبق آموزه‌های یوگا شامل حرکاتی منظم و پشت سر هم جهت برقراری ارتباط با مبدأ انرژی منظومه شمسی یعنی خورشید و کسب انرژی از آن است.

اگر فرض کنیم، چنین آموزشی توسط مربی یک مرکز تعلیم ورزشی یوگا به هنرجو داده نشود که فرضی تقریباً محال است، می‌توان تصور کرد، تقریباً اکثر قریب به اتفاق این هنرجویان برای بررسی نحوه درست حرکات یا علایق شخصی کتاب‌های تخصصی یوگا و دیگر مکتوبات و فیلم‌های آموزشی مربوط به آن را تهیه مشاهده و مطالعه خواهند کرد که همه این مکتوبات، فیلم‌ها سایت‌ها و… به‌طور جدی مطالب مبسوطی درباره ارتباط هر حرکت تنفس و تمرکز با بخش‌های باطنی‌تر معرفی شده توسط این مکتب مانند چاکراها، کندالینی، شکتی و… ارائه می‌دهند.

البته مشاهدات میدانی حاکی از آن است که اکثر قریب به اتفاق مربیان دارای مطالعاتی در این زمینه‌ها بوده و مشوق هنرجویان برای پیگیری این مطالب باطنی‌تر هستند و اگر یک مربی علاوه بر آگاهی‌های فیزیکی نسبت به حرکات و تنفس‌ها این نوع اطلاعات ژرف‌تر و باطنی تر را نداشته باشد، اساساً مورد توجه و اقبال هنرجویان قرار نخواهد گرفت.

پس به طور کلی باید گفت آموزه‌هایی چون تناسخ، کارما، نجات از تولدهای پیاپی، ایجاد تمایل به مطالعه درباره بزرگان و اساتید جهانی یوگا در شاخه‌های مختلف و کتب مقدس هندویی و تأثیرپذیری از عقاید باورها، فلسفه و هنر هندی (از عمیق‌ترین و پیچیده‌ترین تعالیم سری تانتراتا روشن کردن یک عود هندی در منزل و محیط کار جهت تغییر انرژی و اتمسفر روانی حاکم بر آن فضا)، اجزای لاینفک آموزش‌های یوگا در هر کشوری هستند و چنان‌که ذکر آن رفت، مکتب یوگا در هر شکل و شاخه‌ای کاملاً وابسته به آیین برهمنی هندوست که می‌تواند به‌تدریج و در طول مدت آموزش موجب رسوخ باورهای شرقی در ذهن و جان هنرجویان شود.

با توجه به گستردگی شبکه‌های اجتماعی و ارتباطی و وجود سایت‌های بی‌شمار مرتبط با امور باطنی و یوگا، همچنین کتب متعدد در زمینه یوگا در بازار نشر با قابلیت دانلود رایگان نسخه الکترونیکی، محدود کردن یوگا به‌صورت یک سبک مطلق ورزشی عملاً امکان‌ناپذیر است و باید یوگا را مسیری برای گسترش عقاید و باورهای اقسام مکاتب برهمنی هندی دانست که با دین رسمی اکثر کشورهای جهان و باورهای دینی مردم (در اغلب موارد اسلام و مسیحیت) معمولاً در تقابل و تضاد است. با این وجود همچنان شاهد پیشرفت و توسعه یوگا در سطح جهان هستیم که یکی از عمده‌ترین دلایل آن بی‌توجهی عوامل فرهنگی کشورها نسبت به ریشه‌های عقیدتی، غایات، اهداف و حقایق پنهان در پس آموزه‌های یوگاست.

بابک ذرات نوری

[1]. شایگان، داریوش. ادیان و مکتب‌های فلسفی هند ج۱، تهران: امیر کبیر ۱۳۹۴

[2]. همان، ج ۲

[3]. یوگا سوتره‌های پاتانجالی، سوتره ۱۳، چهار فصل رهایی، مترجم: جلال موسوی‌نسب، تهران: فراروان، ۱۳۸۰

[4]. همان، سوتره ۲۸

[5]. همان، سوتره ۱۲

انتهای پیام

منبع: فرقه پژوهی