بازدیدها: 5
طرح بحث «مهدویت و انقلاب: نگاهی از منظر جامعهشناسیهای امید دینی، انتظار انقلابی، منجیگرایی اعتراضی»، تلاشی است علمی با نگاه جامعهشناختی برای فهم مکانیزم فرهنگی ـ اجتماعی و سیاسی که منجر به نتایج حاصل از عقیده به «منجی دینی موعود» در جامعه، اینجا و اکنون شده است.
به گزارش فاران نیوز،سید محمود نجاتی حسینی(خراسانی)، دینپژوه و مدیر گروه دین انجمن انسانشناسی ایران با محور «گفتمان مهدویت و انقلاب» یادداشتی با عنوان «نگاهی از منظر جامعهشناسیهای امید دینی، انتظار انقلابی و منجیگرایی اعتراضی» نوشته و در اختیار ایکنا قرار داده است که در ادامه با هم میخوانیم:
خلاصه بحث
طرح بحث «مهدویت و انقلاب: نگاهی از منظر جامعهشناسیهای امید دینی، انتظار انقلابی، منجیگرایی اعتراضی»، تلاشی است علمی با نگاه جامعهشناختی برای فهم مکانیزم فرهنگی ـ اجتماعی و سیاسی که منجر به نتایج حاصل از عقیده به «منجی دینی موعود» در جامعه، اینجا و اکنون شده است.
بنابراین آنچه در درون این ساختار عقیدتی، اجتماعی ـ فرهنگی و سیاسی و به تبع آن در بافتار زیست جهان معتقدان به «منجیگرایی دینی و موعودگرایی انقلابی» رخ داده، میدهد و خواهد داد، قاعدتاً و منطقاً میتواند با این مکانیزم نیز فهم شود. اما برای فهم این مکانیزم نیازمند ترسیم فضای مفهومی هستیم که مؤلفههای سازنده مسیرهای جامعه شناختی این مکانیزم را ایجاد میکنند.
این مسیرهای جامعهشناختی، همان گونه که در عنوان بحث نیز به ترتیب عنوان شدهاند، عبارتند از: «ایمان دینی(این اعتقاد سازنده که باید جامعهای داشت و ساخت سرشار از خداوند و آموزههای الاهیاتی او)؛ تخیل دینی(تصویرپردازی دینی و فرهنگی اجتماعی از یک اتوپیا، جامعه آرمانی و وضع مطلوب سرشار از اخلاق، معنویت، عدالت، برابری، آزادی، امنیت، عقلانیت، مدنیت و بهزیستی بناشده بر اعتقادات دینی)؛ امید دینی(اطمینان دینی و اعتماد اجتماعی به اینکه چنین اتوپیایی محقق شدنی و رسیدنی است و با شرایطی نیز قابل دسترسی معتقدان است)؛ انتظار دینی(اینکه معتقدان به اتوپیای دینی باید همچنان منتظر موعود و منجی به عنوان راهبر به سمت اتوپیاسازی باشند)؛ اعتراض دینی(اینکه معتقدان باید برای اتوپیاسازی و هموار کردن مسیر منجی موعود جهت راهبری به سمت اتوپیا، شرایط انقلابی لازم را فراهم کنند)؛ عمل انقلابی(اینکه معتقدان اتوپیاخواه، منجیگرا، موعودگرا و منتظر ظهور راهبر باید از طریق برهم زدن نظم و وضع موجود و اگر میتوانند براندازی نظام سیاسی موجود، زمینه را برای ظهور و بروز موعود، منجی و راهبر هموار و برای استقرار اتوپیا نیز مهیا سازند».
بنابراین به طور خلاصه خط سیرهای جامعه شناختی این مکانیزم به صورت یک پیوستار پویا(در حال تحول دائمی) و پایا(ماندگار و با ثبات) و سازا(مؤثر و کارآمد) است؛ به این صورت که «از ایمان دینی آغاز شده و به میانجی و وساطت تخیل دینی، امید دینی و انتظار دینی به سمت اعتراض دینی عزیمت کرده و نهایتاً نیز به عمل انقلابی منجر میشود».
منظرهای بحث: جامعهشناسیهای دین و دینی
منظرهای مختلفی به روی بحث مهدویت و ضمائم آن یعنی قاعده غیبت صغری و کبری امام زمان، نواب اربعه امام عصر در زمان غیبت کبری، اصل انتظار، عقیده فرج، خصایص منتظران، شرایط فردی و جمعی ظهور و مانند آن، گشوده است.
در این میان دو منظر عقیدتی و فرهنگی اجتماعی همچنان جذاب و قابل تأمل هستند اول: منظر کلامی الاهیاتی با محوریت «معارف شیعی» و دوم منظر علوم اجتماعی با محوریت «جامعه شناسیهای دین و دینی». اولین منظر متون عقیدتی، حدیث شیعی و دعای شیعی است. در متون حدیث شیعی معروفترین کتاب در بحث مهدویت اصول کافی است. [ثقه الاسلام محمدتقی کلینی(۱۳۷۵) اصول الکافی، ترجمه و شرح فارسی از آیت الله کوه کمرهای، تهران، سازمان تبلیغات اسلامی، انتشارات اسوه، جلد۶].
جلدهای دوم و سوم کتاب اصول کافی با عنوان «کتابهای حجت ۱ و ۲ حاوی بابهایی متنوع و متکثر درباره موضوعات مرتبط با امام زمان و احادیث مرتبط با آن است، مانند بابهای: «نیاز به حجت، خالی نبودن زمین از حجت، شناخت امام زمان، صفات امام زمان، درباره آنانی که امام زمان را دیدهاند، درباره غیبت امام زمان، درباره قیام قائم آل محمد، درباره «توقیت» یا وقت تعیین کردن برای ظهور امام زمان و «وقاتون» یا افرادی که به دروغ وعده ظهور میدهند».
از حیث دعای شیعی نیز تعدادی از زیارات ودعاها مخصوص امام زمان(عج) است. مانند زیارت آل یاسین، زیارت سرداب مقدسه و دعاهایی مانند دعای عهد، ندبه و فرج.[ناصر مکارم شیرازی(۱۳۸۶) مفاتیح نوین، قم، انتشارات مدرسه علی ابن ابی طالب (ع)]. علاوه بر اینها ادبیات مهدویت پژوهی نیز در ایران در یک دهه اخیر بسیار رایج شده است. برای نمونه میتوان به این چند پرتال اشاره کرد که حاوی این نوع ادبیات هستند: کتابخانه دیجیتال مهدویت www.mahdilib.ir/، کتابخانه دیجیتال نور www.noorlib.ir، پرتال تبیان مهدویت www.tebyanemahdaviyat.ir ). این منظر «مطالعات اجتماعی فرهنگی» مهدویت است و عمدتاً مباحث جامعهشناسیهای دین و دینی در خصوص منجی گرایی، موعودگرایی و هزارهگرایی missianism and millianiarism را شامل میشود.
در این میان به صورت خاص تأکید ما بر رویکرد جالب توجهی است که «هانری دروش» کشیش و جامعهشناس دینی فرانسوی (۱۹۱۴-۱۹۹۹) با عنوان «جامعهشناسی تخیل و امید» ارائه داده است و برخی از مفاد آن در کتاب «جامعهشناسی در مواجهه با دین» نوشته سارا شریعتی مزینانی آمده است.
ما با استفاده از جامعهشناسی امید دینی(عنوانی که ما برای بحث از جامعهشناسی مهدویت انتخاب کردهایم) تلاش خواهیم کرد خاستگاههای فرهنگی اجتماعی و سیاسی مرتبط با اصل انتظار و فرج در مورد امام زمان را از دو منظر عقیدتی ـ دینی (کلام و الاهیات – معارف شیعی) و معرفتی ـ علمی (جامعه شناسیهای دین و دینی به شرح موصوف نشان دهیم.
از این نظر ابتدا خلاصهای از نظریه جامعهشناسیهای تخیل و امید sociologie d,imaginaire sociologie de l,esperance /را معرفی میکنیم، سپس در متن این بحث اصل انتظار ظهور موعود بررسی خواه شد، آنگاه با بررسی فشرده متون عقیدتی شیعی (احادیث کتاب کافی و دعاهای وصف شده مرتبط با مهدی موعود منجی) تلاش میشود به صورت مقایسهای نکاتی نیز یادآوری شود.
جامعهشناسیهای «تخیل ـ امید ـ انتظار- اعتراض» و منجی موعود
هانری دروش معنای اجتماعی انقلابی قابل توجهی از تخیل imagination را به کار میگیرد که با معنای معمولی آن بسیار متفاوت است. به نظر وی تخیل عملی اجتماعی است که از خلال آن میتوان به مطالعه اعتقادات، نمادها، اسطورهها و باورها پرداخت. دروش بر آن است تا نشان دهد تخیل اجتماعی فرهنگی از منظر جامعهشناسی دینی تعیین کننده مسیر و محتوای زمان حال و نیز عامل گشودن آیندههای ممکن و محتمل برای اجتماع معتقدان و مؤمنان است.
هانری دروش به این معنا در «جامعهشناسی دینی امید و تخیل»، الاهیات و فلسفه اجتماعی را با جامعهشناسی دینی پیوند میدهد تا بتواند تصویری اجتماعی ـ فرهنگی از تخیل و نیز تفسیری انقلابی از امید به دست دهد. دروش مقوله امید hope را مشتمل بر سه نوع جریانسازی میداند: پیمان بستن عقیدتی اجتماعی (دین گرایی)، طرح پروژه برای اعتراض به وضع موجود (اتوپیاگرایی) و انتظار کشیدن برای داشتن وضع مطلوب(هزارهگرایی، موعودگرایی، منجیگرایی). به طوری که ملاحظه میشود، از دل جامعهشناسی امید دینی میتوان شاهد بروز سه جریان اجتماعی، فرهنگی و عقیدتی بود یعنی ایمان، اعتراض و انتظار.
میدانیم که این سه مورد امیدساز و یأسستیز هستند. به قول خود هانری دروش، امید فرد و جامعه را به تغییر وضع موجود و رفتن به سمت وضع مطلوب فرامیخواند. از طریق جریان «دین و ایمان گرایی»، پیمان انسان و خداوند شکل میگیرد. زیرا دین فقط باور اعتقادی و ذهنی صرف نیست بلکه نیروهای متراکمی نیز دارد که میتواند تغییر هم ایجاد کند. لذا ایمان معتقدان میتواند امید به بقای همراه با سعادت، معنویت و اخلاقیات را به ارمغان بیاورد. همه این مسائل مرهون و مدیون آن پیمان و میثاق الهی است که انسان به آن دل بسته است. به اصطلاح هانری دروش دراین باره اگر خوب تأمل کنیم خواهیم دید که دین فقط بهlogie (امر شناخت) منجر نمیشود بلکه به orgie (امرساختن)هم میانجامد و لذا دین نه تنها با «جامعه ـ شناسی»socio-logie مرتبط است، بلکه با «جامعه ـ سازی» socio-orgie هم پیوند میخورد.
به همین منوال امید دینی درقالب اتوپیاسازی نیز عمل میکند. یعنی کنشگر اجتماعی و جامعه معتقد تلاش میکند تا وضع مطلوب را مهیا کند. به نظر دروش این عمل از سه طریق و طی سه مرحله متوالی و مرتب تحقق مییابد: اول مرحله «آلترنانس» یعنی از طریق تناوب میان رویاسازی و واقعیت و اینکه کنشگران دائم با تصور کردن وحتی رویاپردازی به آرزوهایشان دامن میزنند. مهمترین این آرزوها آمدن موعود و منجی است، خواه موعود یهودیان و خواه مسیح، موعود مسیحیان و خواه مهدی صاحبالزمان موعود مسلمین و خاصتا شیعیان امامیه.
دوم، مرحله «آلترکاسیون» یعنی مرحله درگیر شدن با واقعیت موجود. اشتیاق کنشگر به نبود وضع موجود او را وادار میکند تا با آنچه که هست بستیزد. لذا کنشگران منتظر و آرمانخواه با نظامهای اجتماعی ـ سیاسی موجود به بهانه مطلوب نبودن و یا ممانعت تراشی بر سر راه ظهور منجی موعود مخالفت میکند.
سوم، مرحله «آلترناتیو» یعنی مرحله براندازی وضع موجود و برساختن وضع مطلوب. شک و تردید کنشگران منتظر و آرمانخواه باعث میشود تا فلسفه انتظار معترضانه شکل بگیرد. از این رو کنشگران تلاش میکنند با بسیج افکار عمومی اجتماع مورد نظرشان را که شایسته ظهور منجی موعود نیز هست تدارک ببینند. در اینجاست که «اتوپیاutopia» یا آرمان شهر باید ساخته شود.
البته هانری دروش معتقد است که همه کنشگران آرمانخواه و اتوپیایی یک دست نیستند و یک دست نیز عمل نمیکنند. هر چند آنان از حیث آرمانخواهی و باور به ظهور منجی موعود مشترک هستند. اما برخی از این کنشگران «اتوپین»اند (آرمانخواهاند utopian) یعنی فقط به صورت ذهنی آرمانخواه و موعودگرایند در حالی که برخی دیگر از آنها «اتوپیست» هستند (آرمان زیستاندutopist) یعنب درگیر عمل انقلابی اجتماعی هم هستند.
به عبارتی به نظر ما برخی اهل آرمان خواهی عقیدتیاند (آرمان خواهان دژوره) و برخی اهل آرمان گرایی عملیاند(آرمان گرایان دفاکتو). برخی از شیعیان فقط حرف از مهدی موعود منجی میزنند اما اهل عمل نیستند. در حالی که برخی دیگر از شیعیان تلاش میکنند این عقیده را به عمل نزدیک کنند و اگر میتوانند با عمل رادیکال انقلابی زمینههای آمدن منجی موعود را فراهمکنند و در این جا جلوه سوم «امید» که همان «انتظار» است رخ میدهد.
از منظر جامعهشناسیهای دین و دینی، اصل انتظار با دو جریان اجتماعی ـ عقیدتی همراه میشود: اول هزاره گرایی (اعتقاد به این که در هر هزاره منجی خواهدآمد) و دوم موعودگرایی و منجیگرایی (باور به اینکه شخص متشخص و موصوف به صفاتی خاص آنگونه که ادیان ابراهیمی وعده دادهاند برای نجات بشریت خواهدآمد). در روایت اخیر که کلا مذهبی وعقیدتی است مسیح موعود و مهدی منجی سوژه اصلی موعودگرایی و منجیگراییاند. از منظر جامعهشناسی امید دینی، البته به روایت هانری دروش، میتوان دو نوع جریان هزاره گرایی و موعودگرایی را تشخیص داد:
اول: پیشاهزاره گرایی؛ اینها ظهور موعود منجی را وابسته به تقدیر و خواست الاهی میدانند و معتقدند منجی موعود دفعتا و ناگهانی به اذن خداوند خواهد آمد. این بینش نسبتا در نزد شیعیان منفعل غیرانقلابی (مانند انجمن حجتیهایها) و البته با تفاوتهایی که مقتضی ایران اسلامی است، بیش و کم به صورت یک الگوی دینی غالب ـ قالب درآمده است و احتمالا وجود آن در ایران اسلامی کنونی و در نزد برخی گروههای اجتماعی سنت گرا نیز متصور است.
دوم: پسا هزاره گرایی. اینها ظهور موعود منجی را وابسته به شایستگی و تلاش و خواست انسانی میدانند و معتقدند منجی موعود تدریجی و بسته به کمال و شایستگیهای منتظران خواهدآمد. این بینش نیز نسبتا و البته با تفاوتهایی که مقتضی ایران اسلامی است اما در نزد شیعیان فعال رادیکال و انقلابی (مانند گروههای اجتماعی از مسلمانان شیعی که جزو کنشگران انقلاب اسلامی ۵۷ شدند) بیش و کم به صورت یک الگوی دینی غالب ـ قالب درآمده است. همچنین وجود این الگو در نزد برخی «جنبشهای اعتراضی اجتماعی جدیدnew social movements » در ایران اسلامی کنونی نیز محتمل است. با این وجود نقاط مشترک این دو جریان فکری عقیدتی و بعضا سیاسی انقلابی سنتگرا، در باور به «تحقق ملکوت خداوند برزمین، رفع ظلم، اقامه عدل» توسط منجی موعود است و اینها همه عمدتا و بیش و کم همان نکاتی است که در متون عقیدتی اسلامی و معارف شیعی درباره مهدی موعود نیز آمده است.
آرمانهای جامعهشناختی، معارف شیعی و مسئله انتظار مهدی
همانگونه که گفته شد، جلدهای ۲ و ۳ کتاب اصول کافی با عنوان کتابهای حجت ۱ و۲، حاوی بابهایی متنوع و متکثر درباره موضوعات مرتبط با امام زمان(عج) و احادیث مرتبط با آن است. میدانیم که تا اندازهای متفاوت از نگاهی که در جامعهشناسیهای دین و دینی در زمینه بحث از هزارهگرایی، موعودگرایی و منجیگرایی رایج و شایع است، در مطالعات دینی سنتی ما، نگاه به مسئله ظهور منجی و مهدی موعود(عج) تابع الزامات عقیدتی خاصی است. برای نمونه مراحل سه گانه مورد نظر در جامعه شناسی تخیل- امیددینی هانری دروش (آلترنانس، آلترکاسیون، آلترناتیو) چندان ممکن است با ماهیت سنتی انتظار فرج امام زمان در میان شیعیان همخوانی کامل نداشته باشد.
خصوصا از لحاظ اینکه در این روایتها ما صرفاً با اتوپینها (آرمانخواهان) مواجهیم که صرفا به صورت ذهنی منتظرند و عملا از اتوپیستها(یا آرمانزیستان) که به صورت عملیاتی درپی تحقق مدینه فاضله شایسته ظهور منجی موعود باشند چندان خبری نیست. بگذریم از اینکه -به نظر ما البته- در نظریه ارزنده هانری دروش جای خالی «مفهوم پدیده» آرمانسازان خالی است و این حلقه مفقوده از قلم افتاده است.
منظور ما از آرمانسازان ایدئولوگها و تئوریسنهای عقیدتی فکری هستند که در فرمتهایی مانند اسلام گرایی انقلابی یا نواندیشی دینی و حتی به نظر ما فرم روشنگری دینی(که در ایران سالهاست به اشتباه روشن فکری دینی مینامندش) ایدهسازی میکنند و میتوانند «اتوپینها» و «اتوپیستها»ی مورد نظر و موضوع بحث هانری دروش را به هم پیوند دهند. یعنی هم برای اتوپینها خوراک فکری رادیکال و عقیدتی انقلابی فراهمکنند و هم برای اتوپیست هانیز برنامه عمل عقلانی و نقشه راه مدنی سیاسی طراحی کنند.
این طور به نظر ما میرسد که تا جایی که به شرایط کنونی انقلاب و ایران اسلامی و متضیات جمهوری اسلامی ایران بر میگردد، در حال حاضر در ایران کنونی و در این مقطع تاریخی حساس طبق شواهد تجربی مستند موجود (به ویژه با توجه به حضور جریانساز جنبش اعتراضی ۱۴۰۱) هر سه شکل «اتوپینی-اتوپیستی ـ اتوپیاسازی» (آرمانخواهی و آرمانزیستی و آرمانسازی) در فرمت غیردینی آن (و نه لزوما ضد دینی) که ما با احتیاط تئوریک میتوان گفت که یک فرمت سکولاریستی رادیکال اعتراضی است، وجوددارد که توجهی به منجیگرایی و موعودگرایی به معانی گفته شده در آن مشاهده و ملاحظه نمیشود. و یا اگر در بطن آن چنین ایدههای دینی از «موعود گرایی – منجی گرایی – مهدویت» پنهان شده است میتوان گفت به سختی چنین «آرمان دینی شیعی» در آن قابل دریافت است.
نظر شخصی من این است که در پس و پشت این نوع شکل فرهنگی اجتماعی سیاسی شده «اتوپینی – اتوپیستی- اتوپیاسازی سکولار» درایران کنونی و اینجا و اکنون ما، میتوان یک نوع جنبش پساهزارهگرایی ناسیونالیستی ملاحظه کرد که ایدههای خاستگاهی آن فرهنگ سیاسی ایران گرایی باستان است تا اسلام گرایی شیعی سنتی از نوع آن چه منجر به انقلاب اسلامی۵۷ شد.
به نظر ما دلیل جهانی شدن رسانهای این «جنبش پساهزارهگرایی ایرانی» و استقبال و مشارکت گسترده جامعه میلیونی ایرانیان خارج از کشور (به ویژه در اروپا، امریکا، کانادا و استرالیا) در این جنبش را نیز بیشتر باید در توجه، تمرکز و تأکید آن بر ایرانگرایی دید تا اسلام گرایی و شیعهگرایی.
بنابراین از حیث تاریخی در ایران معاصر و در این میان پروژه انقلاب اسلامی۱۳۵۷ یک استثنای فقهی سیاسی از اتوپیستها وآرمان زیستانی است که معتقد بودند در راستای انتظار باید اعتراض نیز داشت و دست به عمل هم زد (آنچه که تئوریسین انقلاب اسلامی، ایدئولوژیست شیعی و جامعهشناس دین، علی شریعتی مزینانی(۱۳۱۲-۱۳۵۶) به عنوان شیعه مذهب اعتراض ـ انتظار/ شیعه حزب تمام عیار نامیده است). و این آلترناتیوی بود به عنوان یک انقلاب دینی که با داعیههایی در خصوص تشکیل حکومت دینی به نیابت از امام زمان(عج) مطرح شد. بگذریم از اینکه طبق برخی روایتهای فقهی از نقش شیعیان در زمینه سازی برای ظهور منجی موعود صرفا بر اتوپینی بودن تأکید شده است تا اتوپیست بودن.
از جمله احادیث موثق شیعی در باره مسئله مهدویت میتوان به بابهای: «نیاز به حجت، خالی نبودن زمین از حجت، شناخت امام زمان، صفات امام زمان، درباره آنانی که امام زمان رادیدهاند، درباره غیبت امام زمان، درباره قیام قائم آل محمد، درباره توقیت یا وقت تعیین کردن برای ظهور امام زمان(عج) و «وقاتون» یا افرادی که به دروغ وعده ظهور میدهند» اشاره کرد که در ادامه به برخی از این احادیث اشاره میکنیم:
۱ـ باب نیاز به حجت (الاضطرار الی حجه)[ج ۲ ، ح۱، ص ۱۴: لزوم نماینده و رسول و امام برای بیان مقاصد خداوند و هدایت بندگانش جهت رسیدن به سعادت دنیوی و اخروی ]. ۲- باب خالی نبودن زمین از حجت (ان الارض لاتخلو من حجه)[ ج ۲ ،ح ۱ ، ص ۵۱: امام صادق (ع) زمین بدون امام نیست]. ۳- باب شناخت امام (معرفه الامام ) [ج ۲، ح۵ تا ۷، ص ۵۲: بدون حجت، حق از باطل شناخته نشود و زمین بدون امام درخود فرو میرود]. ۴- باب اشاره نص امام حسن عسکری (ع) بر حجت [ج۲، ح ۱۳ ، ص ۵۳۳: گفت جانشین پس از من حسن است؛ گفتند به چه تعبیرش کنیم، گفت، به حجت از آل محمد (ص) // ح ۳ ، ص ۵۳۵ : امام حسن عسکری (ع) پسرش را نشان داد و گفت او امام پس از من است/ ح ۵، ص ۵۳۶: برای آن حضرت پسری امد و نامش را محمد گذاشت در سال ۲۵۶ هجرت]. ۵- باب آنانی که حجت را دیدهاند (فی تسمیه من رآه )[ج۲، ص ۵۳۶: عمرو اهوازی میگوید، امام حسن عسکری(ع) او را به من نشان داد و گفت این امام شماست].
۶ـ بابی کیمیاب درباره غیبت (باب النادر فی الحال الغیبه) [ج ۲ ، ح ۱، ص ۵۵۱: از امام صادق(ع) نقل است که گفت بندگان به خدا نزدیکترند و خدا از آنان فراتر است در حالی که حجت خدا از میان آنان گم شده است و او را نتوانند دید و جای او را نیز ندانند و باز معتقد باشند که حجت خدای از میان نرفته است و میثاق و پیمانش باطل نشده است دراینحال هر بامداد و هر شامگاه در انتظار فرج او باشید زیرا سختترین موقع خشم خدا وقتی است که حجت خدا را از دست بدهند و او را نیابند. خدا میداند که دوستان حجت شک نمیکنند در غیبت وی و اگر چنین بود و شک میکردند خداوند حتی یک چشم به هم زدن نیز حجت را پنهان نمیداشت].
۷ـ باب غیبت [ج ۲، ح ۶، ص ۵۶۵: امام صادق(ع) گفت: مردم امام حجتشان را نیابند اما او به هر حجی حاضر باشد و مردم او را نبینند و او مردم را ببیند. ح۷، ص ۵۶۷ : امام علی (ع) فرمودهاند: در اندیشه نوزادیام از پشت من، او یازدهمین فرزند من است مهدی نام که زمین را پر از عدل و داد خواهد کرد پس از آنکه پر از ظلم و جور خواهدشد، با او برخی گمراه شوند و برخی راه جویند// ح ۹ ، ص ۵۶۹ : امام صادق (ع) فرمود: قائم ما پیش از قیام غیبتی دارد صغری به خاطر آنکه بیم از کشته شدن دارد// ح ۱۰ ، ص ۵۶۹ : امام صادق (ع) فرمود: اگر شنیدید امام صاحب الامر (عج) غایب شده است منکرش نشوید]. ۸- باب کراهت درخصوص وقتگذاری برای ظهور مهدی (عج)(کراهه التوقیت)[ج۳ ،ح ۱ ، ص ۱۱: دروغ گفتند وقتگذاران (کذب الوقاتون) برای ظهور مهدی، ما وقتگذار نیستیم فقط خدا میداند وبس].
مانیفست دعای شیعی و انتظار منجی موعود
بخش متعارف و شایعتری از معارف عقیدتی اسلامی شیعی که به موضوع و مضمون مهدویت ارجاع میدهد دعاهای شیعی است. در این دعاها، که به نظر ما معمولیترین و مردمیترین ادبیات در دسترس معتقدان است، مسئله امام زمان (عج) و ضمایم موضوعی آن از قبیل «انتظار، فرج، وضع مطلوب، آثار مثبت ظهور، وظایف منتظران ظهور، نقش ملتزمان قیام قائم آل محمد» آمده است. تو گویی این دعاهای شیعی به معتقدان، داعیان و درخواست کنندگان ظهور این خط فکری واعتقادی را میدهد که تنها منتظر عقیدتی باشند و نه معترض عملی.
لذا این نکته نیز قابل تأمل است که در دعاهای شیعی مرتبط با امام زمان و مهدویت علی الظاهر آن هم با قرائت سنتی میتوان فقط ردپایی از آلترنانس (تناوب رویا با واقعیت ذهنی)و اتوپینی (آرمانخواهی صرفا ذهنی وعقیدتی) دید تا جا پای اتوپیستی (آرمان زیستی عینی و عملی) و آلترکاسیون و آلترناتیو.
با این وجود، دعاهای شیعی مهدویتی به طرزی جالب توجه و قابل تأمل، سرشاراند از مضامینی توصیفی ـ تبیینی درباره امام زمان و آثار ظهور؛ که چنانچه قرائت مدرنی از آنها داشته باشیم میتوانند نشانههایی از اعتراض برعلیه وضع موجود بیمنجی موعود در کنار انتظار وضع مطلوب با منجی موعود به دست دهند.
نمونههایی از این نوع دعاهای شیعی یا مضمون مهدویتی را میتوان در زیاراتی مانند «آل یاسین، سرداب مقدسه، زیارات دوم تا چهارم امام زمان(ع)» و دعاهایی مانند «عهد، ندبه، فرج» ملاحظه کرد. درتمام اینها چند مضمون مهم و کلیدی دائما برای تثبیت حقانیت و درستی فلسفه اجتماعی امید شیعی مبتنی بر «انتظار، غیبت و فرج مولا صاحب الزمان (عج)» بازخوانی، بازتولید و بازاندیشی میشود که نمونههایی را با هم مرور میکنیم:
۱ـ زیارت آل یاسین
السلام علیک یا باب الله، یا خلیفه االله، یا حجت الله، یا تالی کتاب الله، یا داعی الی الله،/ السلام علیک یا بقیه الله فی ارضه، یا میثاق الله الذی اخذه و وکده، یا وعد الله ضمنه / القائم باقسطک، و الثار بامرک، ولی المومنین و بوار الکافرین و مجلی الظلمه / الذی یملاء الارض عدلا و قسطا، کما ملئت ظلما و جورا/ و اقصم به الجبابره الکفر و اقتل به الکفار و المنافقین / اللهم اجعلنی من انصاره و اعوانه و اتباعه و شیعته
۲- زیارت سرداب مقدسه
و ان وعدک فیک حق، لا ارتاب لطول الغیبه، و بعد الامد / منتظر متوقع لایامک / انت نظام الدین و یعسوب المتقین / و هو عهدی الیک و میثاقی لدیک / و اطلع به الحق بعد الافول / اللهم املاء الارض عدلا و قسطا کما ملئت ظلما و جورا.
۳- زیارات دوم تا چهارم امام زمان(عج)
اللهم طال لنا الانتظار، و شمت بنا الفجار، و صعب علینا الانتصار /اللهم ارنا وجه ولیک فی حیاتنا و بعدالمنون / استودعک الله ایها الامام، الذی یفوز به المومنون، و یهلک علی یدیه الکافرون المکذبون / السلام علی مهدی الامم، و جامع الکلم، وخلف السلف / السلام علی بقیه الله فی بلاده، و حجه علی عباده / السلام علی حجت القائم المهدی المنتظر، مذل الکافرین المتکبرین الظالمین
۴- دعای عهد و ندبه
اللهم بلغ مولانا؛ الامام الهادی المهدی، القائم بامرک /اللهم اکشف هذه القمه عن هذه الامه به حضوره
اللهم عجل لنا ظهوره / انهم یرونه بعیدا و نریه قریبا / این بقیه الله التی لاتخلوا منه العتره الهادیه/ این المنتظر لاقامه الامت و العوج / و این المرتجی لازاله الجور و العدوان / و این المدخر لتجدید الفرایض و السنن /این باب الله الذی منه یوتی / این سبب المتصل بیت الارض و السماء/عزیز علی ان اری الخلق و لا تری /اللهم واقم به الحق و ادخص به الباطل.
نتیجه بحث
در روایتهای جامعهشناختی «منجیگرایی و موعود گرایی» (عام و جهانی در سطح ادیان ابراهیمی و حتی آسیایی – مانند هندوبودیزم و زرتشتیگری و مانویگری) و روایت مهدویت گرایی(خاص و بومی اسلام وتشیع) ما صرفا با اتوپینها (آرمانخواهان) مواجهیم که صرفا به صورت ذهنی منتظرند و عملا از اتوپیستها (یا آرمان زیستان) که به صورت عملیاتی درپی تحقق مدینه فاضله شایسته ظهور منجی موعود باشند چندان خبری نیست. بگذریم از این که – به نظر ما البته – در نظریه ارزنده هانری دروش جای خالی مفهوم ـ پدیده «آرمان سازان» خالی است و این حلقه مفقوده از قلم افتاده است.
منظور ما از آرمانسازان ایدئولوگها و تئوریسنهای عقیدتی فکری هستند که در فرمتهایی مانند اسلامگرایی انقلابی یا نواندیشی دینی و حتی به نظر ما فرم روشنگری دینی (که در ایران سالهاست به اشتباه روشن فکری دینی مینامندش) ایدهسازی میکنند و میتوانند اتوپینها و اتوپیستهای مورد نظر و موضوع بحث هانری دروش را به هم پیوند دهند. یعنی هم برای اتوپینها خوراک فکری رادیکال و عقیدتی انقلابی فراهم کنند و هم برای اتوپیستها نیز برنامه عمل عقلانی و نقشه راه مدنی سیاسی طراحی کنند.
به نظر ما اینطور به نظر میرسد که تا جایی که به شرایط کنونی انقلاب و ایران اسلامی و متضیات جمهوری اسلامی ایران برمیگردد، در حال حاضر در ایران کنونی و در این مقطع تاریخی حساس وفق شواهد تجربی مستند موجود (به ویژه با توجه به حضور جریان سازجنبش اعتراضی ۱۴۰۱) هرسه شکل «اتوپینی-اتوپیستی ـ اتوپیاسازی» (آرمانخواهی، آرمان زیستی و آرمان سازی) در فرمت غیردینی آن (و نه لزوما ضد دینی) که ما با احتیاط تئوریک میتوان گفت که یک فرمت سکولاریستی رادیکال اعتراضی است، وجود دارد که توجهی به منجیگرایی و موعودگرایی به معانی گفته شده در آن مشاهده و ملاحظه نمیشود. و یا اگر در بطن آن چنین ایدههای دینی از «موعود گرایی – منجی گرایی – مهدویت» پنهان شده است میتوان گفت به سختی چنین آرمان دینی شیعی در آن قابل دریافت است.
نظر شخصی من این است که در پس و پشت این نوع شکل فرهنگی اجتماعی سیاسی شده «اتوپینی ـ اتوپیستی – اتوپیاسازی سکولار» در ایران کنونی و اینجا و اکنون ما، میتوان یک نوع «جنبش پساهزارهگرایی ناسیونالیستی» ملاحظه کرد که ایدههای خاستگاهی آن فرهنگ سیاسی ایران گرایی باستان است تا اسلام گرایی شیعی سنتی از نوع آنچه منجر به انقلاب اسلامی۵۷ شد.
به نظر ما دلیل جهانی شدن رسانهای این «جنبش پساهزارهگرایی ایرانی و استقبال و مشارکت گسترده جامعه میلیونی ایرانیان خارج از کشور (به ویژه در اروپا، امریکا، کانادا و استرالیا) دراین جنبش را نیز بیشتر باید در توجه، تمرکز و تأکید آن بر ایران گرایی دید تا اسلام گرایی و شیعه گرایی.
بنابراین نوع ملاحظات و مقتضیات جامعهشناختی وصف شده، معتقدم که میتوان و باید یک برنامه پژوهشی و پروژه فرهنگی اجتماعی برای به مصالحه کشاندن مجدد اسلام و ایران را پیگرفت؛ با این هدف که همگرایی «جنبش پساهزاره گرایی» که متکی و مبتنی بر «فرهنگ سیاسی ایران گرایی باستان» است، با «جنبش مهدویتگرایی مبتنی بر اسلام گرایی شیعی علوی» را محقق ساخت. این کار تنها از عهده یک «جریان نواندیشی دینی مدرن روشنگرانه انتقادی راهبردی برمیآید که ملتزم، متعهد و معتقد به شبکه «معنویت، اخلاقیت، مدنیت و مدرنیت» است. شخصا (به عنوان یک دین پژوه اجتماعی فرهنگی) به تحقق این امر مهم عقیدتی فرهنگی اجتماعی، ملتزم، معتقد، مطمئن و امیدوارم.
انتهای پیام
منبع: ایکنا