بازدیدها: 1
مروجان عرفان های تقلبی برای اثبات روش خود مجبور به نفی دیگران هستند و به واقع اثبات خود را در نفی دیگران می بینند. آنان بخاطر بی مبنا بودن و تهی بودن از عمق علمی، افراد را دلخوش به سرگرمی ها و شعارهای جذاب می کنند تا از این طریق برای خود فضایی دست و پا کنند.
مسیحیت صهیونیستی در حقیقت همان رویکرد عرفان های کاذب را در پیش گرفته و بارها از همین طریق و ارتباط گیری با عناصری چون دالایی لاما، پاندر و… از عناصر عرفان کاذب به دنبال کسب جایگاه بیشتر در بین افراد است.
کنار هم قرار گرفتن دو جریان انحرافی (مسیحیت تبشیری و کلیت عرفان های دروغین) که در تضاد بسیاری با هم قرار دارند و اتفاقا مروجان عرفان های کاذب به کرات ادیان ابراهیمی مخصوصا اسلام و در درجه بعد مسیحیت راستین را نفی می کنند، علامت سوالی مهمی است.
از سویی علامت سوال است که مگر می شود عرفان های دروغین که خدا و پیامبران خدا را نفی می کنند و یا با تردید می نگرند با مسیحیت تبشیری هماهنگ و هم سو باشند؟! مگر مسیحیت تبشیری قائل به وجود خدا نیست؟ مگر مسیحیان تبشیری برای حضرت مسیح حرمت قائل نیستند؟ پس چرا در کنار نفی کنندگان و هتاکان به خدا و پیامبر خدا قرار دارند؟!
و جواب بسیاری از سوالات است که آری مسیحیت صهیونیستی و تبشیری به واقع یک جعل بزرگ تاریخی و در زمره اولین عرفان های کاذب دنیاست! این هم خونی دو متناقض و متضاد ظاهری برای عده ای که اهل تحقیق و مطالعه هستند عجیب نیست و اتفاقا مسیحیان تبشیری نیز برای خوشآیند صهیونیست ها هر اقدامی خواهند کرد.
انتهای پیام
منبع: عرفان های نوظهور