آیا تفکر وهابی قابل اصلاح است؟

نگاهی به جریان‌های نوگرا و منتقد داخلی

0

بازدیدها: 26

وقتی صحبت از وهابیت می‌شود، اغلب تصویری از یک تفکر صلب، انعطاف‌ناپذیر و به‌شدت محافظه‌کار به ذهن می‌آید. تفکری که با هرگونه “نوآوری” مخالف است و خود را تنها نماینده “اسلام ناب” می‌داند.

به گزارش فاران نیوز، وقتی صحبت از وهابیت می‌شود، اغلب تصویری از یک تفکر صلب، انعطاف‌ناپذیر و به‌شدت محافظه‌کار به ذهن می‌آید. تفکری که با هرگونه “نوآوری” مخالف است و خود را تنها نماینده “اسلام ناب” می‌داند. اما آیا این تصویر تمام واقعیت است؟ آیا در دل این جریان به ظاهر یکپارچه، هیچ صدایی برای تغییر و اصلاح بلند نمی‌شود؟ آیا تفکر وهابی، مانند هر پدیده فکری-اجتماعی دیگر، در معرض تحول و بازنگری قرار ندارد؟

این سوالات، به‌ویژه در سال‌های اخیر و با مشاهده برخی تغییرات اجتماعی در عربستان سعودی – مهد وهابیت – اهمیت بیشتری یافته‌اند. بیایید نگاهی عمیق‌تر به این موضوع بیندازیم و ببینیم آیا واقعاً امیدی به اصلاح یا حداقل تعدیل در این تفکر وجود دارد یا خیر.

قلعه‌ای به نام وهابیت: چرا اصلاح آن دشوار به نظر می‌رسد؟

آیا تفکر وهابیت قابل اصلاح است؟

پیش از بررسی نشانه‌های تغییر، باید دلایل مقاومت وهابیت در برابر اصلاح را درک کنیم:

 ادعای بازگشت به سلف

وهابیت اساساً خود را نه یک مذهب جدید، بلکه احیاگر راه و روش “سلف صالح” (مسلمانان صدر اسلام) می‌داند. این ادعا، هرگونه تلاش برای بازنگری در اصول را به مثابه فاصله گرفتن از “اسلام حقیقی” معرفی می‌کند.

تکیه بر ظاهرگرایی:

وهابیت در واقع یکی از تاویل گراترین فرق اسلامی هستند و در موارد متعدد برای توجیه تناقض گویی های خود به تاویل آیات قرآن و روایات اقدام می کنند. اما در ظاهر، خود را مخالف تاویل نشان می دهند. وهابیان آنجا که گمان می کنند، ظاهر آیات و روایات به اثبات عقاید آنها کمک می کند، تأکید شدید بر معنای ظاهری متون (قرآن و سنت) و مخالفت با تأویل و تفسیرهای عقلانی یا عرفانی دارند. و این روحیه، فضای کمی برای انعطاف‌پذیری باقی می‌گذارد.

پیوند با قدرت سیاسی:

اتحاد تاریخی محمد بن عبدالوهاب با خاندان آل سعود، این تفکر را به ایدئولوژی رسمی دولت عربستان تبدیل کرد. این پیوند، هم به گسترش وهابیت کمک کرد و هم آن را در برابر تغییرات ساختاری مقاوم ساخت، زیرا هرگونه چالش فکری می‌توانست به عنوان چالشی برای ساختار قدرت تلقی شود.

ابزار تکفیر: استفاده گسترده از اتهام “کفر” و “شرک” علیه مخالفان، چه مسلمانان دیگر مذاهب و چه منتقدان داخلی، فضایی از ترس ایجاد کرده و جلوی بحث‌های آزاد و انتقادی را تا حد زیادی گرفته است.

جرقه‌هایی در تاریکی: نشانه‌هایی از نقد و نوگرایی

آیا تفکر وهابیت قابل اصلاح است؟

با وجود این موانع، شواهدی از وجود جریان‌های منتقد و تلاش‌هایی برای بازاندیشی در درون یا حاشیه این تفکر دیده می‌شود:

جریان “الصحوة” (بیداری اسلامی):

این جریان که در دهه‌های ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ در عربستان قدرت گرفت، هرچند ریشه‌های سلفی داشت، اما تحت تأثیر اخوان‌المسلمین، رویکردی سیاسی‌تر و اجتماعی‌تر اتخاذ کرد. چهره‌هایی مانند سلمان العوده و سفر الحوالی (که بعدها هر دو با حاکمیت دچار مشکل شدند)، نماینده نسلی بودند که ضمن پایبندی به برخی اصول سلفی، خواهان اصلاحات اجتماعی و سیاسی بودند و به‌نوعی، یک پویایی فکری درونی را نشان دادند.

روشنفکران و منتقدان داخلی:

در دهه‌های اخیر، تعدادی از نویسندگان، دانشگاهیان و فعالان (اغلب با هزینه سنگین شخصی و مواجهه با زندان یا تبعید) به نقد جنبه‌های مختلف وهابیت پرداخته‌اند. این نقدها شامل زیر سوال بردن مبانی تکفیر، انتقاد از خشونت‌گرایی، درخواست مدارای بیشتر با سایر مذاهب، و بازنگری در برخی فتاوای سخت‌گیرانه اجتماعی است. اگرچه صدای این افراد اغلب سرکوب شده، اما وجودشان نشان‌دهنده عدم یکپارچگی کامل در این تفکر است.

اصلاحات اجتماعی از بالا (دوران محمد بن سلمان):

کاهش اختیارات پلیس مذهبی، اجازه رانندگی به زنان، برگزاری کنسرت‌ها و بازگشایی سینماها، گرچه عمدتاً با انگیزه‌های سیاسی و اقتصادی انجام شده، اما به‌طور عملی فضایی ایجاد کرده که با تفکرات سنتی وهابی در تضاد است. این اقدامات، حتی اگر اصلاح ریشه‌ای تفکر وهابی نباشد، انحصار این تفکر بر فضای عمومی جامعه عربستان را به چالش کشیده و ممکن است در بلندمدت به تغییر نگرش‌ها کمک کند. البته با توجه به سلطه آمریکا و حتی اسرائیل، بر حکومت عربستان و آل سعود، نمی توان گفت که این تغییرات اجتماعی در نهایت به نفع مسلمانان خواهد شد اما در زندگی و فرهنگ عمومی و تفکر وهابیان عربستان تغییراتی ایجاد خواهد کرد.

نسل جوان و فضای مجازی:

جوانان عربستانی، بیش از هر زمان دیگری از طریق اینترنت و شبکه‌های اجتماعی در معرض افکار و فرهنگ‌های متنوع جهانی قرار دارند. این امر، پذیرش بی‌چون‌وچرای آموزه‌های سنتی وهابی را برای بخشی از این نسل دشوارتر کرده و زمینه را برای پرسشگری و تردید فراهم می‌کند.

آیا تفکر وهابیت قابل اصلاح است؟

نتیجه‌گیری: اصلاح یا پوست‌اندازی؟

پاسخ به سوال “آیا تفکر وهابی قابل اصلاح است؟” ساده نیست. اگر منظور از اصلاح، یک بازنگری بنیادین در اصول اعتقادی مانند نگاه به توحید، بدعت و تکفیر باشد، شواهد کمی برای خوش‌بینی وجود دارد و مقاومت ساختاری و ایدئولوژیک بسیار قوی است. تفکر وهابی در ذات خود گرایش شدیدی به حفظ وضع موجود و رد هرگونه “نوآوری” دارد.

اما اگر منظور از اصلاح، تعدیل در رفتارها، کاهش سخت‌گیری‌های اجتماعی، افزایش مدارا در سطح جامعه و به حاشیه رانده شدن قرائت‌های به‌شدت افراطی باشد، شواهدی از تغییر (هرچند کند و پرفراز و نشیب) دیده می‌شود. فشارهای بین‌المللی، نیازهای اقتصادی جدید عربستان، تغییرات نسلی و فعالیت منتقدان داخلی (حتی اگر سرکوب شوند)، همگی عواملی هستند که می‌توانند این تفکر را وادار به “پوست‌اندازی” یا حداقل عقب‌نشینی از برخی مواضع کنند.

آینده نشان خواهد داد که آیا وهابیت می‌تواند خود را با الزامات دنیای مدرن تطبیق دهد یا به تدریج به یک تفکر حاشیه‌ای تبدیل خواهد شد. آنچه مسلم است، این تفکر دیگر آن یکپارچگی و صلابت سابق را ندارد و ترک‌هایی در دیوار آن پدیدار شده است.

نظر شما چیست؟

آیا شما فکر می‌کنید وهابیت ظرفیت اصلاح درونی دارد؟ کدام عوامل را در آینده این تفکر مؤثرتر می‌دانید؟ تجربیات یا مشاهدات خود را در بخش نظرات با ما و دیگر خوانندگان به اشتراک بگذارید.

حجت‌الاسلام حسین کرامتی

انتهای پیام