بازدیدها: 4
در مراقبه متعالی (TM) نیز تأکید میشود که داشتن دین و مذهب، نقشی در انجام این تمرینات ندارد. به عبارتی هیچگونه پشتوانهای الهی برای آن وجود ندارد.
به گزارش فاران نیوز، سرچشمهي تعالیم مراقبه متعالی (TM)، آیینهای بودا و هندو است. در عرفانهای هندویی، روح یکتاپرستی و توحیدی موجود نیست و عمدتاً در اين ادیان، مسائل الحادی و بت پرستانه مطرح است، بهطور نمونه، نفس پرستی یا پرستش اشیاء، اشخاص، حیوانات و شریک قائل شدن موجودات دیگر در برابر خدا.
پيروان مکتب هندوئیسم از موجود مشخصی به نام خدا یاد نمیكنند و به آن باوری ندارند و اگر هم خدا مطرح شود، خدا یا خدایان موهومی است که اهمیت آنها بیشتر از انسان نیست (این تفکر با اومانیسم که اساس و پایهي تمدن غرب است، همخوانی دارد). در نظام بودایی نیز جایی برای خدا و اعتقاد به او وجود ندارد، در بودا اعتقاد به دين الهي و پيامبر مطرح نيست البته فرقهی ماهایانا، بعدها بودا را به مقام خدایی رسانده و مورد پرستش قرار دادند.[51]
تمام کتابهایی که در عرفانهای هندو مقدس شمرده میشوند، حاصل تجربیات درونی انسان است و به طور مستقیم با وحی الهی ارتباطی ندارد و اگر کلمات حقی در آنها دیده میشود، قطعاً ریشه در کتابهای آسمانی دارد. در مراقبهي متعالی TM)) نیز تأکید میشود که داشتن دین و مذهب، نقشی در انجام این تمرینات ندارد. به عبارتی هیچگونه پشتوانهای الهی برای آن وجود ندارد و صرفاً راه و دستورالعملهایی است که توسط خود بشر ارائه شده است. طرفداران این روش مدعی هستند که بدون اعتقاد به خدا و پیامبران میتوان در درون خود، مأوا گزید و نشاط و آرامش معنوی و درونی را تجربه کرد.[52]
مکاتب هندو و بودا که مراقبهي متعالی (TM) برگرفته از آنهاست، اعتقادی به معاد ندارند، از نظر آنها زندگی در سرای دیگر که چندان شناخته شده نیست، برای عدهي مخصوص و بسیار محدودی محقق میشود؛ آنها یا کسانی هستند که به نیروانا رسیدهاند و یا کسانی که به ورطهي شقاوت سقوط کردهاند. انسانهای دیگر در چرخهي سمسارا به این جهان بازگشته و زندگی میکنند و البته زندگی آنها بستگی به اعمال گذشتهي ایشان دارد؛ اگر نيكوكار بودند، در خانوادهای برهمنی یا طبقات بالا ظهور خواهند يافت و در غیر این صورت در طبقات پایین و حتی به صورت حیوانات یا گیاهان به این جهان باز خواهند گشت.
طبیعی است که وقتی اعتقادی به معاد نباشد، فقط این دنیا، خود انسان و ارضای نیازهایش مهم میشود، مراقبهي متعالي (TM) نیز رسالتی جز این ندارد و چنين مراقبهاي صرفاً برای فراموشی همه چیز و همه کس و رسیدن به آرامش شخصی انجام میشود(خود محوری).
انجام هر برنامهای احتیاج به روش و طریقی دارد که فرد با به کارگیری آن به اهداف برنامه، دست مییابد. سالک (به طور عام) مراقب اعمال، رفتار و حالات نفسانی خود است تا بتواند به سعادت که همان کسب رضایت حق تعالی است، برسد.
مدیتیشن متعالی (TM) نیز برای مراقبه، روشی دارد که به داوطلبان معرفی و آموزش داده میشود. در اینجا به منظور مقایسهي بهتر به بیان تفاوتهای «ذکر» به عنوان یکی از روشهای مراقبه در عرفان اسلامی و «مانترا» در مراقبهي متعالي (TM) میپردازیم:
ذکر «یاد کردن» و «به خاطر آوردن» است و به طور کلی معتقدان به شریعت، وقتی ذکر را به کار میبرند، مراد و مقصود آنها، همان یاد خداوند بزرگ است.
– آنگاه که معرفت و عشق با ذکر همراه گردد، سالک میتواند به درک حضور دايمی خداوند نائل شود و به آرامش واقعی برسد. اما مانترا، وسیلهی خالی کردن ذهن و دوری از تفکر و تعمق است، لذا آرامش کاذب و موقت به دنبال دارد.
– مانترا که به صورت ذکر، بارها و بارها و به طور مکرر خوانده میشود، غالباً واژهای بیمعنی است که صرفاً یک فرکانس صوتی دارد، یک صدا و صوت است و دیگر هیچ، نه معنی دارد، نه مفهوم و نه فکر را به خود مشغول میکند، در حالیکه در مراقبه، ذکر باید معنیدار، جهتدار و هدفدار باشد؛ ذکر، طرد و نفی غفلت است؛ لذا سرشار از معانی بلند و عمیق است.
– در مراقبهي متعالي توصیه میشود که واژهای بیمعنا بگویید تا تفکری ایجاد نشود و شما سریعتر بتوانید با شعور خلاق و آگاهی عمیق، مرتبط شوید! در حالي كه در مراقبهي اسلامي، تفکر جایگاهی والا دارد و ذکر، زمانی مقبول درگاه الهی ميشود که با فکر و تمرکز بيان شده باشد.
– مانترا، دو بار در روز و به مدت پانزده الی بیست دقیقه انجام میشود، اما در مورد ذکر، نه تنها محدودیتی وجود ندارد، بلکه سالک بايد همیشه مشغول ذکر (زبانی یا قلبی) و مراقبه باشد. مراقبهي متعالي (TM) برای همهي افراد به یک روش و یک شکل انجام میشود، اما مراقبهي اسلامي برای افراد مختلف با توجه به مرتبه و مقام سیر و سلوک، متفاوت است.
انتهای پیام
منبع: مفاز