بازدیدها: 3
استاد درس خارج حوزه علمیه گفت: فلسفه سیاسی عزاداری، زنده نگهداشتن امر امامت است و فلسفه معنوی آن نیز گریه بر مصیبت اباعبدالله(ع) است؛ در دعای کمیل میخوانیم و سلاحه البکاء؛ عزاداری و گریه سلاح مؤمن در جهاد اکبر است.
به گزارش فاران نیوز، عزاداری برای امام حسین(ع) آنقدر اهمیت دارد که آن را مستحب مؤکد دانسته و واجد فواید فراوان دنیوی و اخروی برای آن ذکر کردهاند. فارغ از ابعاد اخروی و معنوی، عزاداری عاشورا فلسفه سیاسی و اجتماعی عمیقی دارد و این فلسفه سیاسی را نمیتوان و نباید در جهت مطامع سیاسی شخصی و حزبی هزینه کرد.
از طرفی محتوا و غالب مجالس نیز در سالهای اخیر و با تحولات فرهنگی جامعه، دستخوش تغییرات زیادی شده که با انتقادهایی نیز مواجه است.
درباره این موارد با آیتالله محمد عندلیب همدانی، استاد درس خارج حوزه قم گفتوگویی انجام شده که پیش روی شماست.
برای عزاداری، گریستن و گریاندن در عزای سیدالشهدا(ع) ثواب و پاداش بیشماری بیان کردهاند. فارغ از این ثواب اخروی آیا میتوان فلسفه خاصی برای این سوگواری برشمرد؟
بله؛ هم فلسفه عرفانی میتوان برای آن ترسیم کرد و هم فلسفه سیاسی؛ از جهت سیاسی این گریهها نشان پیوند معنوی ما با امام معصوم و نشانه بغض و کینه ما نسبت به دشمنان آنان است؛ همان خطی که زیارت شریفه عاشورا ترسیم کرده است؛ این گریه نماد چیزی است که ما در زیارت عاشورا آن را میخوانیم؛ نماد آن حب و بغض یعنی حب فیالله و بغض فیالله و این فلسلفه سیاسی، مکتب را تاکنون زنده نگه داشته است.
مردمی که برای مجلس عزا جمع میشوند همه چیز باید بشنوند یعنی احکام، اخلاق و اعتقادات و … طبیعتا این احیای امور اهل بیت(ع) است؛ امام رضا(ع) فرمودند که رحم الله من احیا امرنا؛ این گریهها در همان مسیر احیای مجالس اهل بیت و امور ایشان است. زنده نگه داشتن امر امامت فلسفه سیاسی عزاداری است و فلسفه معنوی آن هم این است که این گریهها پاککننده است مانند گریه از خوف خدا؛ چطور در مرحله پاکسازی معنوی و روحی در روایات سفارش فراوانی به حالت خضوع وخشوع و بکاء از گذشته مورد تاکید قرار گرفته است مثلا در دعای کمیل میخوانیم و سلاحه البکاء؛ عزاداری و گریه هم سلاح مؤمن در جهاد اکبر است.
بنابراین عاشورا هم فلسفه سیاسی و هم فلسفه سازنده اخلاقی و معنوی دارد منتهی به شرطی که ما درست از این سرمایه بینظیر استفاده کنیم و به ثمن بخس از دستش ندهیم که یکی از این موضوعات تمسک به برخی مسائل وهنآمیز و سست است؛ باید به مردم آموزش دهیم که بسیاری از مطالب ما در گریاندن، زبان حال است نه تاریخ، یعنی بگرییم و بگریانیم اما نه به هر قیمتی و به هر وسیلهای.
دو نوع نگاه به خصوص در دو دهه اخیر پررنگ شده است برخی جریانات سیاسی با سوار شدن بر موج این نوع مناسک درصدد پیشبرد اهداف خودشان بودهاند که بازتاب منفی هم داشته است؛ آیا میتوان اهداف عاشورا را در سیاست و سیاستورزی امروز امتداد داد بدون اینکه متهم به حزبگرایی و سیاستبازی شویم؟
این مطلب نیازمند بررسی تمامعیار و جامعی است و در چند جمله نمیتوان پاسخ دارد ولی عرض بنده این است که هم میتوان امتداد داد و هم خیر و البته مجال بیشتری برای توضیح میخواهد؛ آنچه الان مورد تاکید بنده است این است که اگر اخلاق ما به واسطه حضور در مجالس عزادرای درست شود ما در حیطه سیاسی هم اخلاقمدار خواهیم شد؛ نه تنها در خانواده و رابطه با دیگران بلکه در عرصه سیاسی؛ الان تاکید بنده بر اخلاقمداری است.
پرسش بنده از این جهت است که گاهی مداحان و واعظانی را میبینیم که در مجالس غلوآمیز رفتار میکنند ولی از آن طرف حتی حاضر نیستند عکسی از امام خمینی در مجلس عزاداری نصب شود.
این موضوع موردی است؛ خطیب باید در عین حال که یک منبری هنرمند است فرد جامعی در ارتباط با مردم باشد و فن ارتباط با مردم را بداند؛ با هیئات نمیتوان دستوری برخورد کرد و باید آرام تعامل کنیم. اگر در برخی هیئات غلو وجود دارد و نوعی عزاداری میکنند که مورد پسند ما نیست نباید دستوری برخورد کنیم؛ اشتباه ما این است که همه جا دوست داریم دستوری برخورد کنیم که باعث بیتوجهی و حتی لجبازی میشود و منجر به این شود که منبری دعوت نکنند و یا فردی به عنوان منبری دعوت کنند که تاییدکننده خودشان باشد. باید با روش خاص آنان را به آنچه درست است ترغیب کنیم و آرامآرام هم این اتفاق میافتد و یک شبه همه چیز حل نمیشود.
از دو دهه قبل تاکید زیادی شده است که مداحان از روی مقتل روضه بخوانند ولی این شیوه خیلی جا نیفتاد؛ دلیل آن را چه میدانید؟ آیا متقل مناسب در دسترس مداحان و منبریها نیست یا دلیل دیگری دارد؟
مهم در عزاداری، مستند خواندن است ولو اینکه از رو باشد یا از حفظ؛ مستندخواندن یعنی اگر بعد از منبر پرسیدند که فلان روضه را از کجا خواندی بتوانم منبع را ذکر کنم؛ لذا روضهخوان و خطیب ما باید مستندخوان باشند؛ اینکه ما فلان روضه را از فلان آقا و فلان مداح و فلان کتاب و فلان آیتالله شنیدیم مدرک درستی برای مستندخوانی نیست. برخی کتب هم به وفور وجود دارد که مستند نیست حتی کتب خطی داریم که باز مستند نیست؛ مگر هر چیزی که خطی است مستند است؟ خیلی از این چاپیها، ابتدا خطی بودند لذا باید مؤلف این آثار روشن باشد؛ صرف کتاب چاپی و حرف یک منبری و حتی کتاب خطی، مستند نیست بلکه باید کتاب معتبر باشد که الی ماشاءالله از قدیم داشتهایم و داریم؛ از جمله ارشاد شیخ مفید از کتب معتبر است؛ امالی شیخ صدوق بخشی مرتبط با عاشورا و از منابع معتبر است؛ لهوف سیدبن طاووس از دیگر مقاتل معتبر است.
مثیرالاحزان ابن نمای حلی، در دوره خود ما مرحوم شیخ عباس قمی، نفس المهموم را نوشته است که کتاب معتبری است زیرا از مدارک معتبر استفاده کرده و به فارسی هم ترجمه شده است لذا مداحی که عربی بلد نیست میتواند براساس آن روضه بخواند. یا مقتل مرحم مقرم که برای دوره قاجار است.
مستند معتبر مهم است؛ برای روخوانی هم مجلس به مجلس فرق دارد؛ گاهی ما یک روضه کوتاه میخوانیم که جایی برای مقتلخوانی نیست ولی روز عاشورا که فرصت بیشتر است و گاهی به مدتی طولانی روضه میخوانیم خوب است از روی مقتل بخوانیم بنابراین نباید در جایی از مقتل استفاده شود که مجلس سرد شود.
ما به عنوان مخاطبان در مجالس عزا چگونه میتوانیم تشخیص دهیم که منبری و مداح از روضه مستند استفاده میکند و وظیفه ما چیست؟
مردم از قدیم به خوبی از عهده این کار برآمدهاند یعنی وقتی مطلبی به زبان حال نقل میشد که نشنیده بودند بعد از مجلس از منبری میپرسیدند که آقا این مطلب را از کجا نقل کردید؟ این خودش در قشری از مردم رواج داشت و خیلی عالی هم هست؛ بنابراین اگر در جایی مطلبی شنیدیم که جدید بود بعد از منبر منبع را بپرسیم؛ گاهی روضههای مشهور و معروف خوانده میشود ولی در حاشیه آن هم مطلب جدیدی بیان خواهد شد باز منبری منبع را بگوید ولی اگر هم گفته نشد مخاطب باید از منبریهای دیگر در مورد صحت آن بپرسد. مخصوصا اگر در منبری جدید وارد شدیم هر چیزی شنیدیم آن را به عنوان مطلب قوی نپذیریم؛ وظیفه مخاطب نفی این مطالب نیست آن هم به بهانه اینکه نشنیده و یا نفهمیده است بلکه وظیفه مخاطب، ایجاد علامت سؤال است تا آن را بپرسید و سؤالش برطرف شود.
در مورد فرم و اشکال برگزاری عزاداری مطالب زیادی وجود دارد که شامل مدت زمان مجلس و تقسیمبندی مجلس به خطابه، مداحی و نوحه و … میشود، توصیه شما در این زمینه چیست؟
در مورد شکل برگزاری مجالس عزاداری نمیتوان یک الگو و نسخه واحدی ارائه کرد زیرا مجالس متفاوت هستند و متناسب با مستمعین و زمان برگزاری فرق دارد؛ برخی مجالس بلافاصله بعد از نماز مغرب و عشاء برپا میشود یعنی مردمی که آمدهاند نماز بخوانند و بروند مقداری در مجلس مینشینند تا روضهای گوش بدهند و این با هیئتی که گاهی مجلس آنها بیش از یک ساعت و نیم است تفاوت دارد.
برای هیئتهایی که اینگونه تشکیل میشود باید یکسری مطالب ابتدایی در اوایل منبر و قبل از شروع منبر وجود داشته باشد؛ مثلا ابتدا مسئلهگو چند مسئله برای مردم بیان کند که مردم خیلی هم به آن نیاز و علاقه دارند؛ در گذشته پیشمنبر داشتیم که الان حذف شده است؛ پیسمنبر مداحی بوده است که میخواند و مجلس را گرم و آماده برای خطیب میکرد و گاهی قبل از آن زیارت عاشورا هم خوانده میشد سپس خطیب سخنرانی میکرد و دوباره مقداری مداحی و تمام. باید همه این موارد با رعایت حال و حوصله مردم باشد و بیشتر از یک ساعت و نیم نباشد. یک مجلس سه ساعته بیشتر به سرگرمی تبدیل میشود تا مجلس مفید.
پیشنهاد بنده این است که بحث مسئلهگویی و پیشمنبر جا بیفتد و جمعیت که مناسب شد منبری نهایتا در حد نیم ساعت سخنرانی کند؛ منبر بیش از نیم ساعت فایده ندارد و مداحی و سینهزنی بیش از نیمساعت هم ثمری ندارد و همه این موارد را جمع کنیم بیش از یک ساعت و نیم نخواهد شد.
از جهت نحوه عزاداری هم ما دو نوع شعائر داریم؛ شعائر منصوص به نص خاص مانند گریه و شعرخوانی و سینهزنی که دستور خاص دارد ولی برخی دستور عام دارد و نه نص خاص مانند احیای شعائر و احیای امر و اقامه عزا که متناسب با مناطق و ذوق و فرهنگ مختلف، متفاوت برگزار خواهد شد؛ این مجالس در شهرهای مختلف ایران و بین عزاداران پاکستانی و افغانستانی با ایرانی و ایرانی با سایر مناطق جهان تفاوت دارد.
بنابراین نباید قاعدهگذاری خاصی برای همه بکنیم و چون خودمان شکلی از مداحی و مجلس را نمیپسندیم معترض شویم بلکه باید به منبر و مجلسی برویم که میپسندیم. معیار را شخص و پسند خودمان قرار ندهیم؛ البته مراقب باشیم اموری که از نظر شرعی حرام است و فقها آن را جایز نمیدانند و باعث هتک حرمت عزاداری است اتفاق نیفتد. بقیه را به فرهنگ و آداب و رسوم محلی واگذار کنیم؛ یک جا زنجیرزدن و جای دیگر گلمالیدن یا طبق رسم همدانیها، سقایی بیرونآمدن را میپسندند؛ هر کسی به زبانی صفت حمد تو گوید/ بلبل به غزل خوانی و قمری به ترانه
گفتوگو از علی فرج زاده
انتهای پیام
منبع: ایکنا