مانکجی لیمجی هاتریا، جاسوس انگلیس (بخش دوم)

0

بازدیدها: 11

 

مانکجی لیمجی هوشنگ هاتریا، جاسوس انگلیس

 

پارسیان هند که مانکجی لیمجی هاتریا به عنوان نماینده آن ها در ایران به شمار می رفت، با وجود کشتار و جنایات فراوان انگلیسی ها در ایران و هندوستان، مورد توجه زیاد دولت انگلیس قرار گرفت. همین امر سبب شد، زرتشتیان هند به یکباره از چنان جایگاه اقتصادی برخوردار گردند که تمام ده نفر اعضای «اتاق تجارت بمبئی» به هنگام تأسیس در سال 1836 میلادی، از پارسیان هند باشند.

در حقیقت، از عجایب تاریخ این است که انگلستانی که در اوج توحش خود، مردم ایران و هند را فارغ از دینی که به آن اعتقاد داشتند، سلاخی می کرد، با حمایت بی دریغ از «انجمن بهبودی حال زرتشتیان ایران»، آن ها را به چنان جایگاهی رساند که در تأسیس کارخانه جات نساجی و شعبات بانک و تسهیل امور بازرگانی، پیش قدم شدند و علاوه بر این با دلالی بین هندیان با آمریکایی ها و اروپایی ها، ثروت عظیمی کسب نمودند. همین ثروت عظیم هم بود که در کنار حمایت های سیاسی انگلستان، انجمن بهبودی حال زرتشتیان ایران را به وجود آورد. این در حالی است که پارسیان هند، قرن ها پیش از ورود انگلستان به هندوستان به این سرزمین مهاجرت نموده بودند، اما گزارشی در خصوص چنین فعالیت های گسترده ای از سوی آن ها وجود ندارد.

 

 

مانکجی لیمجی هاتریا

 

مانکجی لیمجی هوشنگ هاتریا در سال 1813 میلادی در شهر موراسومالی از توابع بندر سورات هند به دنیا آمد. اما به دلیل ملاحظات تجاری، پدر مانکجی لیمجی هاتریا نیز مانند دیگر پارسیانی که ساکن سورات بودند به بمبئی کوچ کردند و در آن جا که تحت سلطه انگلیسی ها بود، اقامت نمودند.  شغل او در ابتدا، مباشرت و پیشکاری بازرگانان بود و به همین دلیل نیز مدام در مسافرت به سر می برد. پس از چندی نیز به خدمت دولت بریتانیا درآمد و تبعه انگلستان شد. (1)

 

مانکجی لیمجی که درست پس از استخدام توسط انگلیسی ها هوای ایران نمود، از طرف دولت انگلیس، چهار سفارش نامه برای چهار شهر بوشهر، تهران، بغداد و اسلامبول دریافت کرد. این نامه به روشنی گواهی است بر مأموریت یافتن مانکجی لیمجی توسط انگلیسی ها، برای پیاده کردن اهداف آن ها در ایران:

به مقیمان دولت خود که کمال احترام را از صاحب مزبور بنمایند و ایشان را در نیک و بد از خود دانسته و حرمت او را نگاه دارند و در امور، خود را معاف نداشته و با او همراهی نمایند“. (2)
سربازان انگلیس در حال تماشای ایرانیانی که در قحطی ساختگی آن ها جان خود را از دست دادند

 

این نامه از آن رو اهمیت می یابد که بدانیم آغاز مأموریت مانکجی لیمجی هاتریا در ایران، با اوج اشغال هندوستان توسط انگلیس مصادف است . البته در آن زمان که مقارن با سلطنت ناصرالدین شاه قاجار بود، هنوز انگلستان منافع سیاسی چندانی در ایران نداشت. در نتیجه، صرفاً منابع طبیعی این کشور توسط پادشاهی بریتانیا به تاراج می رفت. اما به تدریج و با افزایش مستعمرات انگلیس و تصرف اراضی بیشتری در هند، نیاز این کشور به ایران برای حفظ منافع و زمین های اشغالی بیشتر شد. بنابراین، شاید بتوان گفت که ادعای ورود مانکجی لیمجی به ایران، صرفاً برای ارائه خدمات رفاهی به برادران هم کیش خود، تصوری بی معنا است.

از این رو، توجه به این نکته ضروری است که انگلستان، درست زمانی که برای اشغال ایران، احساس نیاز نمود، به یکباره حامی انجمنی می شود که اعضای آن از مردم سرزمین هدف می باشند. پس از آن نیز، یکی از تبعه های انگلستان (مانکجی لیمجی) را که اتفاقا از تبار سرزمین ایران است را به عنوان مأمور، وارد ایران می کند. نکته جالب این جاست که با این وجود، برخی لیمجی را که به گواهی خود زرتشتیان حامی وی، در استخدام دولت انگلستان بود، یکی از فرزانگان و مبلغان فرهنگ در ایران می نامند.

 حال آن که باید پرسید:
به راستی اگر چنین است، چطور می توان پذیرفت، انگلستانی که پس از اشغال ایران، با ظلم و درنده خویی، غذا را بر مردم ایران بست و با عقد قراردادهای ناعادلانه، سرمایه این مملکت را به تاراج برد، برای ترویج فرهنگ ایرانی و حمایت از زرتشتیان وارد عمل شود؟

 

شاید در پاسخ به این پرسش گفته شود مشکل انگلستان با اسلام بود و نه ایران و فرهنگ ایرانی. این در حالی است که باید گفت، چنین مسئله ای زمانی قابل قبول است که:

انگلیسی ها در کشورهای غیرمسلمانی مانند هند، چنین رفتارهایی از خود نشان نمی دادند. حال آن که جنایات آن ها در هندوستان به اندازه ای منزجرکننده و ملال آور است که شاید بتوان ادعا کرد، انگلستان در هیچ کدام از کشورهای تحت استعمار خود، فجایعی به آن دردناکی را به بار نیاورد. بنابراین، نمی توان گفت که دشمنی دولت استعماری انگلیس، فقط با اسلام و مسلمان ها بوده، چرا که مصیبت هایی را که آن ها در کشورهای غیرمسلمان رقم زده اند، چیزی جز این را گواهی می دهد.

 

ادامه دارد…

 

موضوعات مرتبط:

مانکجی لیمجی هاتریا، جاسوس انگلیس (بخش اول)

علی محمد باب، خدایی که می میرد!

مانکجی لیمجی هاتریا، جاسوس انگلیس (بخش سوم)

مانکجی لیمجی هاتریا، جاسوس انگلیس (بخش چهارم)

علی محمد شیرازی کیست؟ (بخش اول)

مانکجی لیمجی هوشنگ هاتریا، جاسوس انگلیس (بخش ششم)

مانکجی لیمجی هوشنگ هاتریا، جاسوس انگلیس (بخش هفتم)

 

 

 

پی نوشت ها:

1) شهمردان، رشید (1330 یزدگردی)، فرزانگان زرتشتی، تهران، نشریه سازمان جوانان زرتشتی، بمبئی، ص 619.

2) همان، ص 662.

 

منابع:
  • نائبیان، ج.، علی پور سیلاب، ج. (1389)، مانکجی لیمجی و جامعه زرتشتیان ایران در عصر قاجار،. فصل نامه علمی پژوهشی تاریخ نامه ایران بعد از اسلام، سال اول، شماره اول، ص 129-160
  • بویس، م. (1364)، مانکجی لیمجی هاتریا در ایران، هاشم، ر. (مترجم)، چیستا، شماره بیست و ششم
  • کینزر، ا. (1382)، همه آدم های شاه، شیخ جوادی، م. (مترجم)، نشر پیکان، تهران، 100-140
  • مجد، م. (1386)، قحطی بزرگ، مؤسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی، کریمی، م. (مترجم)، تهران، دیجیتالی، فصل پنجم
  • Piri, M. (2011), Role of Iranian in the formation of political relations between Iran and Britain during the period of Fath Ali Shah Qajar,. Journal of Subcontinent Research, Vol. 3, No. 7, PP. 117-136

 

نویسنده: زهرا کامکار