مانکجی لیمجی هوشنگ هاتریا، جاسوس انگلیس (بخش پنجم)
بازدیدها: 5
مانکجی لیمجی هوشنگ هاتریا، جاسوس انگلیس
مانکجی پس از ورود به ایران، فعالیت های خویش را آغاز کرد. همکاری با آخوندزاده برای برجسته نمودن باستان گرایی در مقابل اسلام گرایی در ایران، اجبار ناصرالدین شاه به لغو قانون دریافت جزیه از زرتشتیان، حذف برخی از سنت های زرتشتی که با سنت های پارسیان هند مغایرت داشت و احیای برخی از سنت های فراموش شده در میان زرتشتیان از جمله این فعالیت ها به حساب می آید. در بخش چهارم از مقاله «مانکجی لیمجی هوشنگ هاتریا، جاسوس انگلیس» برخی از فعالیت های مانکجی لیمجی در ایران مورد بررسی قرار گرفت. در این بخش از نوشتار پیش رو تلاش می شود به برخی دیگر از فعالیت های این جاسوس خبره انگلیسی در میان زرتشتیان و مسلمانان پرداخته شود.
مانکجی لیمجی هوشنگ هاتریا و توجه به تعلیم زرتشتیان
یکی از خدمات مانکجی برای هم کیشان خود، تأسیس مدرسه بود. مری بویس در این رابطه می نویسد:
“… به سال 1857 میلادی، یعنی سه سال پس از ورود مانکجی به ایران، می نگریم که مدرسه پسرانه در یزد و کرمان دایر می شود. بر همت و هوشیاری و موقع سنجی وی به حق باید آفرین گفت“. (1)
بویس سرعت عمل مانکجی در تأسیس مدرسه برای زرتشتیان را این چنین به تصویر می کشد:
” تا سال 1882 در تهران، کرمان و یزد و توابع آن، دقیقاً دوازده مدرسه ویژه زرتشتیان وجود داشت“. (2)
البته مری بویس در این میان به نکته ارزنده ای نیز اشاره می کند. او می نویسد:
“در سایر شئون نیز پیوسته هم و سعی مانکجی بر آن بود که با تحولاتی که منجر به پیشرفت زرتشتیان شود، این جماعت را متحول کند. از جمله این که دقت می نمود تا تمهیداتی بیابد که به موجب آن، زرتشتیان در تهران اقامت کنند. به همین جهت به آن دسته از هم کیشان که در تهران رحل اقامت می افکندند، کمک های مادی و معنوی می کرد. علت نیز آن بود که مقارن با ورود مانکجی به ایران، فقط حدود صد نفر زرتشتی در تهران زندگی می کردند…”. (3)
پر واضح است که اگر چه بویس دلیل این اصرار مانکجی لیمجی هوشنگ هاتریا برای اقامت هم کیشان در تهران را فقدان حضور پررنگ آن ها در این پایتخت می داند، اما روشن است که دلیل آن، با توجه به مأموریت مانکجی در ایران، چیزی جز آماده سازی تکه های پازل مأموریت وی، به ویژه در مرکز سیاسی ایران نیست. به بیانی روشن تر، اگر تنها مقصود این جاسوس انگلیس، خدمت به هم کیشان خود بود، آیا نمی توانست این کار را در همان محل های عمده اقامت آن ها یعنی یزد و کرمان که از جمله شهرهای بزرگ ایران نیز به شمار می آمدند، انجام دهد؟ آیا جز این است که این کوچ دادن اجباری زرتشتیان به سمت پایتخت سیاسی ایران، هدفی سیاسی در پس خود داشته؟
این مسائل زمانی روشن تر می شود که اهداف آموزشی مانکجی لیمجی هوشنگ هاتریا آشکار گردد. قطعه پنهان این پازل در این جاست که مانکجی، به ویژه در تهران، معلمان بهائی را برای آموزش دانش آموزان زرتشتی به کار می گرفت. همین امر سبب شد تا بسیاری از این دانش آموزان به فرقه بهائیت متمایل گردند و کیش خود را تغییر دهند. سوزان استایلز، اقدامات مانکجی را یکی از عوامل مؤثر در بهائی شدن زرتشتیان می داند و می نویسد:
” همه نوآئینان اولیه زردشتی از میان قشر سرآمد تحصیل کرده ای بودند که اصلاحات مانکجی، رشد روابط تجاری با بمبئی، و شرایط در حال تحول داخل ایران همگی با هم بوجود آورده بود”. (4)
این گونه اقدامات مانکجی، جامعه زرشتی ایران را برانگیخت. بنابراین، مخالفین وی در میان بزرگان زرتشتی، شروع به نامه نگاری علیه او کردند. همین امر سبب شد تا انجمن اکابر پارسیان، ساخت مدرسه یزد را متوقف نمود و دیگر وجهی برای مخارج آن واریز نکرد.
بر این اساس، با وجود:
- تابعیت انگلیسی مانکجی،
- ارتباطات گسترده او با بهائیان،
- تلاش برای بهائی نمودن زرتشتیان ایران،
- کوچ دادن اجباری آن ها به پایتخت و
- در نهایت، مقابله با اسلام در قالب باستان گرایی…
نمی توان جز تلاش این مأمور انگلیس در جهت ایجاد تفرقه در ایران در جهت آماده سازی شرایط برای اشغال توسط انگلستان، نتیجه ای گرفت.
ادامه دارد…
موضوعات مرتبط:
مانکجی لیمجی هاتریا، جاسوس انگلیس (بخش اول)
مانکجی لیمجی هاتریا، جاسوس انگلیس (بخش دوم)
علی محمد باب، خدایی که می میرد!
مانکجی لیمجی هاتریا، جاسوس انگلیس (بخش سوم)
مانکجی لیمجی هاتریا، جاسوس انگلیس (بخش چهارم)
مانکجی لیمجی هوشنگ هاتریا، جاسوس انگلیس (بخش پنجم)
مانکجی لیمجی هوشنگ هاتریا، جاسوس انگلیس (بخش ششم)
پی نوشت ها:
1) بویس، م. (1364)، مانکجی لیمجی هاتریا در ایران، هاشم، ر. (مترجم)، چیستا، شماره بیست و ششم.
2) همان.
3) همان.
4) استیالز، سوزان (1375)، ایمان زرتشتیان به دیانت بهائی، ذبیحی، سیامک (مترجم)،
منابع:
- نائبیان، ج.، علی پور سیلاب، ج. (1389)، مانکجی لیمجی و جامعه زرتشتیان ایران در عصر قاجار، فصل نامه علمی پژوهشی تاریخ نامه ایران بعد از اسلام، سال اول، شماره اول، ص 129-160
- بویس، م. (1364)، مانکجی لیمجی هاتریا در ایران، هاشم، ر. (مترجم)، چیستا، شماره بیست و ششم
- کینزر، ا. (1382)، همه آدم های شاه، شیخ جوادی، م. (مترجم)، نشر پیکان، تهران، 100-140
- مجد، م. (1386)، قحطی بزرگ، مؤسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی، کریمی، م. (مترجم)، تهران، دیجیتالی، فصل پنجم
- هاشمیان، ه. (1389)، استفتائات مانکجی از آیتالله شیخ مرتضی انصاری، پیام بهارستان، سمال دوم، شماره هفتم، ص 465-482
- Piri, M. (2011), Role of Iranian in the formation of political relations between Iran and Britain during the period of Fath Ali Shah Qajar, Journal of Subcontinent Research, Vol. 3, No. 7, PP. 117-136