معاد و قیامت در بهائیت (بخش دهم)

0

بازدیدها: 4

 

معاد و قیامت در بهائیت

 

یکی از اشکالاتی که پیروان فرقه بهائیت به پذیرش ظاهر آیات مربوط به معاد و قیامت وارد می کنند، مسائل علمی است. از این رو در این نوشتار تلاش می شود تا این شبهه مورد بررسی قرار گیرد.

 

 

4- شبهه هفتم: قیامت از نظر علمی ممکن نیست.

 

بهائیان معتقدند که در صورت پذیرش ظاهر آیات قرآن کریم در ارتباط با معاد و قیامت، یک سری ایرادات علمی و منطقی به این مسئله وارد می شود. به عنوان مثال، سقوط و فرو ریختن ستارگان بر زمین که در قرآن به آن اشاره می گردد:

 

وَإِذَا الْكَوَاكِبُ انْتَثَرَتْ“. (انفطار، آیه 2)

و هنگامی که ستارگان آسمان فرو ریزند“.

 

بهائیان معتقدند که این مسئله، به فرض پذیرش ظاهر آیه، امری محال است. چرا که هر ستاره، چندین هزار برابر زمین است و فرو ریختن آن ها بر زمینی که هزاران برابر کوچک تر از آن هاست، غیر ممکن می باشد. از این رو، باید ظاهر آیات را کنار نهاد و منظور از قیامت را، ظهور دین و شریعتی جدید تصور نمود که ناسخ دین قبلی است. بر این اساس، با پیدایش فرقه بابیت، دین اسلام منسوخ شد و قیامت آن فرا رسید. همچنین، با ظهور بهائیت نیز، قیامت فرقه بابیت آغاز شد.

 

 

نقد شبهه هفتم

 

در پاسخ به این شبهه باید گفت، اساساً چنین عبارتی در قرآن وجود ندارد. به بیانی دیگر، این ادعا که ستارگان بر زمین فرو ریزند، مطلبی است که تنها در بیان میرزا حسینعلی نوری، پایه گذار فرقه بهائیت یافت می شود. در حقیقت، نوری، برای رسیدن به هدف خود، ابتدا آیاتی از انجیل (نه قرآن) را انتخاب می کند، سپس آن ها را از زبان عبری به عربی و پس از آن، فارسی بر می گرداند. حال آن که حتی در کلام انجیل نیز، چنین عبارتی وجود ندارد، بلکه فرو ریختن ستارگان بر زمین، تنها در ترجمه های حسینعلی نوری است که یافت می شود.

 

برای درک بیشتر این موضوع، ابتدا آیات 29 و 30 انجیل متی، باب 24 مورد بیان می شود و سپس، ترجمه نوری از این عبارات مورد توجه قرار می گیرد.

 

در آیات 29 و 30 انجیل متی، باب 24 می آید:

و بعد از زحمت آن ایام، فی الفور آفتاب تاریک خواهد گشت. و ماه نور خود را نخواهد بخشید، و ستارگان از فلک خواهند افتاد، و قوت های آسمان متزلزل خواهد شد“.

 

همان طور که مشاهده می شود، در این آیات از انجیل، هیچ اشاره ای به این مسئله نمی شود که ستارگان، بر زمین فرو می ریزند، بلکه تنها این عبارت بیان می شود که «ستارگان از فلک خواهند افتاد».

دقیقا همین مطلب در ارتباط با قرآن نیز وجود دارد. به این معنا که خاوند در آیه شریفه 2 از سوره انفطار می فرمایند:

و هنگامی که ستارگان آسمان فرو ریزند“.

 

اما ترجمه میرا حسینعلی نوری از آیات 29 و 30 انجیل متی، باب 24:

و لِلوَقتِ مِن بَعدِ ضيقِ تلکَ الاَيّامِ تُظلَم الشَّمس والقَمَرُلا يُعطی ضَوءَهُ و الکَواکِبُ تَتَساقَطُ مِنَ السَّماء وَ قُوّاةُ الاَرضِ تَرتجُّ.حينَئِذٍ تَظهَرُ عَلاماتُ ابنِ الانسانِ فی السّماء وَ يَنُوحُ کُلُّ قَبائِلِ الاَرضِ وَ يَرونَ ابنَ الإنسان آتياً عَلی سحابِ السَّماء مَعَ قُوّاةٍ و مَجدٍ کَبيرٍ و يُرسِلُ مَلائِکَتَهُ معَ صَوتِ السّافُورِ العَظيمِ”. (1)

بعد از تنگی و ابتلا که همه مردم را احاطه می ‌نمايد شمس از افاضه ممنوع می‌ شود يعنی تاريک می ‌گردد و قمر از اعطای نور باز می‌ ماند و ستاره ‌های سماء بر ارض نازل می ‌شوند و ارکان ارض متزلزل می ‌شود“.

 

بنابراین، همان طور که به وضوح مشاهده می شود، نه تنها در آیات قرآن کریم، اشاره ای به افتادن ستارگان بر زمین وجود ندارد، بلکه در انجیل نیز چنین عبارتی یافت نمی شود. این در حالی است که این عبارت، تنها در ترجمه های نوری از آیات انجیل به چشم می خورد.

 

جالب این که، همین تحریف توسط نوری به مبنایی تبدیل می شود برای دیگر بزرگان بهائیت، برای زیر سؤال بردن پذیرش ظاهر آیات قرآن در ارتباط با مسئله معاد و قیامت. از این رو، عباس افندی (2)، فرزند حسینعلی نوری می نویسد:

مجیء ثانی مسيح بر اين منوال است علائم و شروطی که بيان شده، جميع معانی دارد؛ نه به حسب ظاهر. اگر به حسب ظاهر باشد، از جمله می ‌فرمايد: «جميع نجوم بر روی زمين سقوط نمايند.» نجوم بی پايان و بی ‌شمار است و فناً در نزد رياضيون حاليه، ثابت و محقق گشته که جرم شمس تخميناً قريب يک مليون و نيم اعظم از ارض است و هر يک از اين نجوم ثوابت، هزار مرتبه اعظم از شمس. اگر اين نجوم سقوط بر روی زمين نمايد، چگونه در زمين محل يابد. مانند اين است که هزار مليون جبال مثل جبل حمالايا بر روی دانه خردلی افتد. اين قضيّه عقلاً و فناً بلکه بالبداهة از ممتنعات است نه ممکنات. … پس واضح و مبرهن گشت که اين علامات معنی دارد. مقصود به ظاهر نيست و معانيش در کتاب ايقان مفصل بيان شده است. به آن مراجعت نمائيد“.

 

 

موضوعات مرتبط:

معاد و قیامت در بهائیت (بخش اول)

معاد و قیامت در بهائیت (بخش دوم)

بهائیت و ادعای لزوم زمان مند بودن دین (بخش اول)

معاد و قیامت در بهائیت (بخش سوم)

معاد و قیامت در بهائیت (بخش چهارم)

بهائیت و ادعای لزوم زمان مند بودن دین (بخش دوم)

معاد و قیامت در بهائیت (بخش پنجم)

بهائیت و ادعای لزوم زمان مند بودن دین (بخش سوم)

معاد و قیامت در بهائیت (بخش ششم)

معاد و قیامت در بهائیت (بخش هفتم)

برداشت بهائیت از مفهوم مرگ و زندگی در ارتباط با آیات قیامت (بخش اول)

معاد و قیامت در بهائیت (بخش هشتم)

معاد و قیامت در بهائیت (بخش نهم)

پی نوشت ها:

1) نوری، حسینعلی، ایقان، ص 16.

2) عباس افندی، فرزند ارشد حسینعلی نوری، به وصیت پدر، پس از وی رهبر بهائیان شد.

 

منابع:

  • منطقی، ا. (1387)، بهائی گری؛ اصول و مبانی اعتقادی، معرفت، شماره یکصد و سی و سوم
  • فلاحتی، ح. (1389)، تحلیل عقاید شیخیه در بسترسازی بابیت و بهائیت، سال اول، شماره دوم، ص 159-178
  • غفاری هشجین، ز.، کشاورز شکری، ع.، اکار، ح. (1390)، چرایی فرقه بودن بهائیت، معرفت ادیان، سال دوم، شماره دوم، ص 43-64
  • رهنمایی، ح. (1393)، نقدی بر مهم ترین مستمسکات بهاییان در ایراد شبهات کلامی درباره ختم نبوت پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله، سال پنجم، شماره دوم، پیاپی 13، ص 49-66

 

نویسنده: زهرا کامکار